به گزارش خط هشت، شهر دزفول به جهت حماسهآفرینیهایش در دوران دفاع مقدس، در سال ۱۳۶۶ (زمانی که هنوز جنگ به پایان نرسیده بود) به عنوان شهر نمونه مقاومت معرفی شد. شاخصههای متعددی باعث شد تا این شهر در طول دفاع مقدس به عنوان یک شهر نمونه و الگو معرفی شود. در این نوشتار نگاهی به مؤلفههای مقاومت مردمی دزفول میاندازیم.
موقعیت جغرافیایی
دزفول در گلوگاه خوزستان قرار داشت و در صورت عبور نیروهای دشمن از کرخه و دستیابی به این شهر، امکان اعزام نیروهای کمکی از مرکز یا دیگر نقاط کشور به خوزستان تا حد زیادی محدود میشود و به این ترتیب، خوزستان در برابر حمله دشمن متجاوز تنها میماند. از سوی دیگر نزدیکی پادگان دوکوهه به این شهر و همچنین پایگاه چهارم شکاری دزفول باعث میشد تا این شهر از نظر استراتژیکی اهمیت زیادی برای دشمن داشته باشد. اما شهری که دشمن فکر میکرد در همان اولین روزهای شروع جنگ میتواند آن را به تصرف خود درآورد، دارای مردم مقاومی بود که از یک تاریخ قدیمی و سراسر مبارزه و ایستادگی برخوردار بودند. این شهر که یکی از اولین جرقههای انقلاب را در خوزستان و به عبارتی در سراسر کشور زده بود، مردم متدینی داشت که وقتی صدای شنی تانکهای دشمن را شنیدند، نه تنها شهر را تخلیه نکردند که هر کدام با هر سلاحی که داشتند، برای حضور در میادین نبرد اعلام آمادگی کردند.
تیپ دزفولیها
با اعلام آمادگی مردم و جوانان دزفول برای حضور در جبهههای جنگ، سپاه این شهر که یکی از قویترین سپاه در سطح استان خوزستان را تشکیل داده بود، اندکی پس از شروع دفاع مقدس، تیپ ۸ دزفول را تشکیل داد. فرماندهی و کادر این تیپ از سپاه دزفول بود و رزمندگانی از دیگر شهرهای خوزستان نیز در آن حضور داشتند. کمی بعد تیپ دزفول به لشکر ۸ ولیعصر (عج) تغییر نام داد، اما همچنان رزمندگان دزفولی جزو ارکان اصلی این لشکر به شمار میرفتند.
پشتیبانی مردمی
یکی از اصلیترین دلایل انتخاب شهر دزفول به عنوان شهر نمونه مقاومت، پشتیبانی مردم آن از رزمندگان و جبهههای جنگ بود. دزفولیها هرگز شهر را خالی نکردند تا قوت قلبی برای رزمندگانی باشند که از سراسر کشور خود را به جبهه خوزستان میرساندند. از همین رو دشمن بعثی تمام تلاش خود را کرد تا با بمباران وحشیانه، مردم شهر را مجبور به ترک آن بکند. القابی مثل «شهر هزار موشک» به این دلیل برای دزفول عنوان میشد که بارها و بارها از سوی بعثیها مورد هجوم قرار گرفت. از بمباران با هواپیما گرفته تا موشکباران این شهر، دزفول همواره یکی از عمدهترین اهداف حملات هوایی بعثیها بود. چنانچه رادیو بغداد هرگاه میخواست شهرهایی از کشورمان که قرار بود مورد هجوم قرار گیرند را اعلام کند، اولین شهری که نام میبرد، دزفول بود. کتاب «الف دزفول» بر همین مبنا نگاشته شده است.
روحانیت مقاوم
مرحوم آیتالله قاضی دزفولی، روحانی انقلابی و سرشناس دزفول بود که همه او را به عنوان امام این شهر میشناختند. آیتالله دزفولی در کنار دیگر روحانیون این شهر، مبارزات مردم دزفول در دوران انقلاب را رهبری کردند و پس از پیروزی انقلاب و شروع دفاع مقدس نیز، این روحانی گرانقدر همواره پشتیبان مردم و رزمندگان بود و در اوج بمباران شهر نیز حتی یک روز دزفول را ترک نکرد. آیتالله دزفولی با آن شخصیت بارزش نه تنها برای رزمندگان دزفولی که برای تمامی رزمندههای حاضر در جبهههای جنگ، به عنوان پدر معنوی مطرح بود. چنانچه در هر فرصتی که به دست میآورد، به سرکشی اردوگاههای رزمندگان در اطراف دزفول میپرداخت و به رزمندههای حاضر در آنها قوت قلب میداد. وی حتی برای درک بهتر شرایط رزمندگان روی قالی میخوابید و با وجود کهولت سن هرگز از تشک یا وسیلهای که تن رنجورش را محافظت کند استفاده نمیکرد. خود ایشان در این خصوص فرموده بود: «من از روز اول جنگ تحمیلی با خودم عهد بستهام تا زمانی که رزمندگان اسلام در جبههها هستند مانند آنها روی بستر نخوابم و روی همین قالی استراحت کنم.»
موقعیت جغرافیایی
دزفول در گلوگاه خوزستان قرار داشت و در صورت عبور نیروهای دشمن از کرخه و دستیابی به این شهر، امکان اعزام نیروهای کمکی از مرکز یا دیگر نقاط کشور به خوزستان تا حد زیادی محدود میشود و به این ترتیب، خوزستان در برابر حمله دشمن متجاوز تنها میماند. از سوی دیگر نزدیکی پادگان دوکوهه به این شهر و همچنین پایگاه چهارم شکاری دزفول باعث میشد تا این شهر از نظر استراتژیکی اهمیت زیادی برای دشمن داشته باشد. اما شهری که دشمن فکر میکرد در همان اولین روزهای شروع جنگ میتواند آن را به تصرف خود درآورد، دارای مردم مقاومی بود که از یک تاریخ قدیمی و سراسر مبارزه و ایستادگی برخوردار بودند. این شهر که یکی از اولین جرقههای انقلاب را در خوزستان و به عبارتی در سراسر کشور زده بود، مردم متدینی داشت که وقتی صدای شنی تانکهای دشمن را شنیدند، نه تنها شهر را تخلیه نکردند که هر کدام با هر سلاحی که داشتند، برای حضور در میادین نبرد اعلام آمادگی کردند.
تیپ دزفولیها
با اعلام آمادگی مردم و جوانان دزفول برای حضور در جبهههای جنگ، سپاه این شهر که یکی از قویترین سپاه در سطح استان خوزستان را تشکیل داده بود، اندکی پس از شروع دفاع مقدس، تیپ ۸ دزفول را تشکیل داد. فرماندهی و کادر این تیپ از سپاه دزفول بود و رزمندگانی از دیگر شهرهای خوزستان نیز در آن حضور داشتند. کمی بعد تیپ دزفول به لشکر ۸ ولیعصر (عج) تغییر نام داد، اما همچنان رزمندگان دزفولی جزو ارکان اصلی این لشکر به شمار میرفتند.
پشتیبانی مردمی
یکی از اصلیترین دلایل انتخاب شهر دزفول به عنوان شهر نمونه مقاومت، پشتیبانی مردم آن از رزمندگان و جبهههای جنگ بود. دزفولیها هرگز شهر را خالی نکردند تا قوت قلبی برای رزمندگانی باشند که از سراسر کشور خود را به جبهه خوزستان میرساندند. از همین رو دشمن بعثی تمام تلاش خود را کرد تا با بمباران وحشیانه، مردم شهر را مجبور به ترک آن بکند. القابی مثل «شهر هزار موشک» به این دلیل برای دزفول عنوان میشد که بارها و بارها از سوی بعثیها مورد هجوم قرار گرفت. از بمباران با هواپیما گرفته تا موشکباران این شهر، دزفول همواره یکی از عمدهترین اهداف حملات هوایی بعثیها بود. چنانچه رادیو بغداد هرگاه میخواست شهرهایی از کشورمان که قرار بود مورد هجوم قرار گیرند را اعلام کند، اولین شهری که نام میبرد، دزفول بود. کتاب «الف دزفول» بر همین مبنا نگاشته شده است.
روحانیت مقاوم
مرحوم آیتالله قاضی دزفولی، روحانی انقلابی و سرشناس دزفول بود که همه او را به عنوان امام این شهر میشناختند. آیتالله دزفولی در کنار دیگر روحانیون این شهر، مبارزات مردم دزفول در دوران انقلاب را رهبری کردند و پس از پیروزی انقلاب و شروع دفاع مقدس نیز، این روحانی گرانقدر همواره پشتیبان مردم و رزمندگان بود و در اوج بمباران شهر نیز حتی یک روز دزفول را ترک نکرد. آیتالله دزفولی با آن شخصیت بارزش نه تنها برای رزمندگان دزفولی که برای تمامی رزمندههای حاضر در جبهههای جنگ، به عنوان پدر معنوی مطرح بود. چنانچه در هر فرصتی که به دست میآورد، به سرکشی اردوگاههای رزمندگان در اطراف دزفول میپرداخت و به رزمندههای حاضر در آنها قوت قلب میداد. وی حتی برای درک بهتر شرایط رزمندگان روی قالی میخوابید و با وجود کهولت سن هرگز از تشک یا وسیلهای که تن رنجورش را محافظت کند استفاده نمیکرد. خود ایشان در این خصوص فرموده بود: «من از روز اول جنگ تحمیلی با خودم عهد بستهام تا زمانی که رزمندگان اسلام در جبههها هستند مانند آنها روی بستر نخوابم و روی همین قالی استراحت کنم.»