چاپ کردن این صفحه

جانباز پرستار

کار کردن برای جانبازان به زندگی برکت می دهد

چهارشنبه, 19 دی 1397 14:40 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

سال هاست که به عنوان کمک بهیار به جانبازان خدمت می کنم. بارها در زندگی خودم و سایر همکاران شاهد برکات ناشی از مستجاب شدن دعایشان بوده ام. کار کردن با جانبازان بسیار متفاوت تر از کار کردن با سایر بیماران است و پرستاری از ان ها برای ما افتخار است.

 

به گزارش خط هشت ، به مناسبت روز پرستار سری به یکی از بیمارستان های پذیرای جانبازان اعصاب و روان در محله سعادت اباد زدیم و پای صحبت های پرسنل این بیمارستان نشستیم و درباره کارکردن برای جانبازان و تفاوت جانبازان اعصاب و روان بستری در بیمارستان با سایر بیماران پرسیدیم.

جعفر تیبود جانباز 25 درصد و کمک بهیار بیمارستان روانپزشکی نیایش می گوید: از سال 1379 در اینجا شاغلم. علاوه بر تعویض لباس و کمک به بهداشت جانبازان، صحبت کردن برای آرام کردنشان نیز از وظایف ماست زیرا بسیاری ازاین جانبازان به خاطر درصد بالای جانبازی بیشتر عمرشان را در اینجا می گذرانند و بنابراین پرسنل بیمارستان از نزدیک ترین افراد زندگیشان محسوب می شوند و به همین خاطر ما علاوه بر تامین نیازهای جسمی شان گاهی پای درد دل هایان نیز می نشینیم.

من خودم جانباز هستم. کار کردن با جانبازان بدون عشق نمی شود اما کار کردن برای این جانبازان به زندگی مان برکت می آورد. به یاد دارم چندسال پیش به خواست همسرم جانبازان را به خانه ام بردم تا نذری بدهم. خانه من طبقه پنجم یک آپارتمان بدون آسانسور است. غذای نذری را در بیمارستان پختیم و با دیگ به منزل آوردیم. همه دوستان و خانواده بردن دیگ ها بدون آسانسور به طبقه پنجم را غیر ممکن می دانستند اما این کار به راحتی و معجزه وار صورت گرفت به نحوی که متوجه نشده بودند بدون خستگی دیگ را چطور به طبقه پنجم برده اند، همگی این مسئله را یک معجزه می دانند، من هم یک هفته بعد حاجتم را  به لطف این جانبازان عزیز گرفتم.

به گفته یکی از پرسنل بیمارستان، با دعای یکی از جانبازان مشکل مالی اش رفع شد، همه ما کادر بیمارستان شاهد این معجزات در زندگی های شخصی مان هستیم چون می دانیم این عزیزان خیلی به خدا نزدیک هستند واقعا نفس حق دارند و دعاهایشان مستجاب می شود، ان ها مثل فرشته ها پاک و معصوم هستند.

 من در این بیست و چند سال، برای ارام کردن یکی از این عزیزان که دچار حمله عصبی شده بود مشکل بیرون زدگی دیسک پیدا کردم اما به یاد دارم جانباز کشتی گیر ، بعد این اتفاق و زمانی که حالش بهتر شد، چندین بار من را بوسید و عذرخواهی کرد و در حال حاضر دوست هم نزدیک هستیم.

بیماران بیمارستان های دیگر، با این جانبازان اعصاب و روان بسیار تفاوت دارند. بیماران دیگر به دلایلی که ما نمیدانیم دچار بیماری شده اند، اما این جانبازان برای دفاع از  وطن و ناموس، در جوانی از جان و سلامتی خود گذشتند و حالا که به خاطر حفاظت و امنیت ما به این حال دچار شده اند، وظیفه ما نگهداری و مراقبت از ان ها است.

بسیاری از این جانبازان نزدیک به سی سال است که در این بیمارستان ها بستری هستند و بعضی نیز در ماه تنها چند روز به خانه خود برای مرخصی می روند. قطعا مراقبت از این جانبازان با بیماران دیگر بسیار تفاوت دارد و ما با افتخار از ایشان پرستاری می کنیم.

خود من نیز بارها به جبهه اعزام شدم. اولین بار سوم راهنمایی بودم، یکی از معلم ها به شوخی گفت اگه تکالیفتان را انجام نداده اید، به جبهه بروید. من هم از خدا خواسته اقدام کردم و پس از طی کردن مراحل آموزشی به عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام شدم و چندین بار مجروح شدم. اول در شلمچه، بعد در بمباران اندیمشک و بعد در ایستگاه تله سنگ . همچنین نزدیک به سی ماه هم در نوار مرزی ایلام خدمت کردم.

جوانی من در دهه شصت گذشت. هنوز عاشق آهنگران هستم و حال و هوای آن موقع را خوب به یاد دارم. در برخی شب ها همه جانبازان جمع می شوند و به درخواستشان شعرهای آهنگران مانند ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش... را با زمزمه های جانبازان می خوانم.

مبینا آقاخانی

 

 

منبع: حیات

خواندن 1112 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)