«ریک استرلینگ» تحلیلگر امور سیاسی از سن‌فرانسیسکوی آمریکا در گفت‌و‌گوی اختصاصی با تأکید بر جریان فزاینده مقاومت دنیا مقابل آمریکا گفت که «رهبران اروپایی باید سر فرود آوردن در برابر زورگویی واشنگتن را متوقف کنند» و به‌خاطر منافع شهروندان خود دربرابر این زورگویی ایستادگی کنند.
وی در عین حال خطاب به سران اروپایی هشدار داد که جنگ‌های اقتصادی که واشنگتن علیه ایران، روسیه و چین در پیش گرفته است به منافع اروپایی‌ها کمک نمی‌کند بلکه به آن آسیب می‌زند.
استرلینگ در پاسخ به سؤالی درباره تجربه کشورهایی که استراتژی مقاومت را در مقایسه با کشورهایی که راهکار مماشات و مصالحه در برابر کشورهای قدرتمند و زورگو از جمله آمریکا در پیش گرفته‌اند، با تصریح بر لزوم پشتوانه و ضمانت برای هر گونه مصالحه‌ای، گفت: «مقاومت نیازمند انعطاف و در عین حال استحکام بنیادین است. ما دیده‌ایم زمانی که سازش بدون ضمانت اتفاق می‌افتد، چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود».
او با ذکر نمونه‌ای تاریخی برای این امر، گفت: در اوایل دهه 1990 و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این کشور به خواسته‌‌های غرب و وعده‌هایی مبنی بر بهبود سطح زندگی و عدم گسترش ناتو به‌سمت شرق تن داد اما چون این مصالحه ضمانتی نداشت، اقتصاد روسیه سقوط کرد، «الیگارشی» شکوفا شد و ناتو به‌طور فزاینده‌ای تبدیل به تهدیدی برای روسیه شد.
وی با اشاره به راهکار روسیه برای این عهدشکنی، گفت: اما روسیه از آنجایی که راه مستقل خود را درپیش گرفت توانست اقتصاد خود را بهبود بخشد و سیاست خارجی خود را دوباره بازسازی کند.
او با ذکر مثال تاریخی دیگر از نتیجه سازش دربرابر غرب، اضافه کرد: سازمان آزادیبخش فلسطین مثال دیگری از این دست است؛ تحت موافقتنامه‌های اسلو، سازمان آزادیبخش فلسطین از مقاومت دست کشید. آنها انتظار داشتند که به‌طور متقابل به‌رسمیت شناخته شوند، اما به‌جای آن اسرائیل وعده‌ها و تعهداتشان را زیر پا گذاشت.
وی ادامه داد: علی‌رغم عهدشکنی‌ها، مقاومت در برابر سلطه‌گری ایالات متحده و متحدانش در حال افزایش است و تسلط غرب بر روسیه شکست خورد. اسرائیل نتوانسته فلسطین را نابود کند. عربستان موفق به تسخیر یمن نشده است. ایالات متحده در براندازی دولت‌های مردمی از قبیل ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه و کوبا ناکام مانده است. پس از 8 سال تلاش و خونریزی، ایالات متحده و متحدانش شکست خوردند و نتوانستند سوریه و متحدان آن را شکست دهند. ایالات متحده، ناتو، اسرائیل و عربستان سعودی می‌خواستند که «محور مقاومت» را نابود کنند، اما به‌عوض آن را قوی‌تر ساختند.
این کارشناس آمریکایی همچنین در جواب به این سؤال که آیا کشورهای حامی قدرت‌های بزرگ باید تجربیات کشورهای محور مقاومت را در پیش بگیرند تا بتوانند از استقلال خود محافظت کنند و در برابر یکجانبه‌گرایی بایستند گفت: همیشه برای مردمی که ایالات متحده در امور کشورشان مداخله می‌کند و یا آن را تحت سلطه قرار می‌دهد، اوضاع بد می‌شود. ایران پس از کودتای 1953 (28 مرداد 1332) به‌طور مستقیم آن را تجربه کرد. اخیراً، کودتای 2009 در هندوراس منجر به فساد و خشونت عظیمی شد. در کلمبیا، دولت تحت سلطه آمریکا، شاهد جوخه‌های مرگ و فروپاشی روند صلح بود. در برزیل، دولت جدید راستگرا که اتفاقاً طرفدار ایالات متحده هم هست، در حال کاهش سطح خدمات درمانی است و باعث تخریب محیط زیست و قتل‌عام بومیان شده است. با سکوت و همدستی تکان‌دهنده بین‌المللی، ایالات متحده قوانین بین‌المللی، منشور ملل متحد و سازمان‌های بین‌المللی نظیر سازمان ممنوعیت سلاح‌های شیمیایی را نقض کرده است. در حال حاضر برای همه از جمله افرادی که در ایالات متحده زندگی می‌کنند بسیار مهم است که از آزار و اذیت‌های جهانی آمریکا جلوگیری کنند و حقوق بین‌الملل و منشور ملل متحد را احیاء کنند.
تحلیلگر آمریکایی همچنین در پاسخ به سؤالی درباره هشدار اخیر علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور مبنی بر منفعل بودن اروپا و پذیرفتن تحقیر آنها توسط آمریکا، گفت که رهبران اروپایی باید سرسپردگی و تسلیم محض در برابر زورگویی واشنگتن را متوقف کنند و برای منافع شهروندان خود ایستادگی کنند. ترامپ از تمام کشورهای عضو ناتو خواسته است که هزینه‌های نظامی را به 2 درصد تولید ناخالص داخلی خود افزایش دهند. این مبلغ پول عظیمی است که تنها می‌تواند با افزایش مالیات و کاهش خدمات اجتماعی انجام شود. این اتفاق احتمال بیشتر شدن جنگ و خشونت را در اروپا به‌همراه خواهد داشت.
وی ادامه داد: دولت آمریکا عملاً می‌خواهد کشورهای اروپایی آن را به‌عنوان الگوی خود قرار دهند، دولتی که عمدتاً در خدمت بنگاه‌های اقتصادی و صنعت نظامی است. حقیقت غم‌انگیز این است که در آمریکا، حدود 670 میلیاردر کنار میلیون‌ها نفر از مردمی زندگی می‌کنند که هیچ مسکن و خدمات درمانی ندارند و میلیون‌ها نفر دیگر هم در زندان به‌سر می‌برند. به‌جای پیروی از آمریکا، اروپا باید به‌دنبال حفظ منافع مردم خود باشد. این ایالات متحده است که باید دوباره به یک کشور "عادی" تبدیل شود.
