گفت‌وگو با امیرخلبان حسن عابدینی به مناسبت سالروز شهادت شیرودی اسوه شهامت و ایثار

موفقیت نیرو‌های انقلاب مقابل تجزیه‌طلبان کردستان مرهون تلاش‌های شیرودی بود

دوشنبه, 08 ارديبهشت 1399 18:39 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهید شیرودی خلبانی بود که ابهت خاصی در انجام عملیات‌ها داشت و بچه‌ها از او حرف شنوی داشتند. ایشان به عنوان یک قهرمان ملی برای همه مردم ایران شناخته شده است. طرح‌ها و برنامه‌هایی را که شهید چمران، فلاحی و صیاد شیرازی داشتند با درایت به مرحله اجرایی می‌رساند و به عنوان لیدر تیم‌های عمل کننده به خوبی وارد عمل می‌شد

 

به گزارش خط هشت، شهید خلبان علی‌اکبر قربان شیرودی، دی ماه ۱۳۳۴ در روستای بالاشیرود از توابع شهرستان تنکابن متولد شد و سال ۱۳۵۱ به عضویت ارتش درآمد. با اوج‌گیری جنگ درکردستان، شهید شیرودی و چند تن دیگر از خلبانان وارد جنگ شدند. شیرودی همیشه در عملیات‌های پروازی خود تلفات سنگینی به نیرو‌ها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد و پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پرواز‌های جنگی در دنیا در ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ در منطقه بازی دراز به شهادت رسید. شهید خلبان علی‌اکبر قربان شیرودی خلبانی بود که امام خامنه‌ای در وصفش فرمود: «شیرودی اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.» برای آشنایی با این عقاب تیزپرواز دوران دفاع مقدس با سرتیپ دوم بازنشسته جانباز حسن عابدینی همکلام شدیم تا از روز‌های همرزمی و جهاد با شهید شیرودی برایمان روایت کند.

خود شما چه زمانی وارد ارتش شدید؟ همدوره‌ای شهید شیرودی بودید؟

خیر، من سال ۱۳۵۴ وارد دانشکده افسری شده و سال ۵۷ فارغ‌التحصیل شدم. شیرودی ورودی سال ۱۳۵۲ بود. در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی وارد پایگاه هوانیروز کرمانشاه شدم و بعد از ۹ ماه حضور در پایگاه بود که امام خمینی (ره) دستور دادند: نظامی‌ها پایگاه‌ها را ترک کنند و بر آن‌ها واجب است که در رژیم طاغوت خدمت نکنند. من هم بر حسب وظیفه شرعی پادگان را ترک کردم و به مشهد پیش دایی‌ام که روحانی بود رفتم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برمبنای فرمان امام خمینی (ره) که فرمودند: نظامی‌ها از دوم تا پنجم اسفند ماه به پایگاه‌ها برگردند، مجدداً به پایگاه هوانیروز کرمانشاه برگشتم و مشغول انجام وظیفه شدم.

آشنایی شما و شهید شیرودی از کجا شکل گرفت؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحرکات زیادی از سمت ضد انقلاب در کردستان صورت گرفت. اوضاع و احوال کردستان باعث شد تا نیرو‌ها از جمله شهید شیرودی به سمت کردستان بروند. من هم یکی از نیرو‌های داوطلبی بودم که به کردستان رفتم و به عنوان سرپرست هوانیروز ارتش در ارومیه مشغول شدم.

اما از آنجایی‌که تبلیغات زیادی علیه حضور ما در غرب کشور و دفاع در برابر ضد انقلاب صورت گرفته بود، این شبهه در ذهن تعدادی از پرسنل ایجاد شده بود که چرا باید در کردستان باشیم؟ شهید شیرودی به گروهان یک نجومی که من آنجا خدمت می‌کردم آمد و از چرایی رفتنمان به کردستان، حضور ضد انقلاب در غرب کشور و فعالیت معاندان نظام برای رسیدن به مقاصد شومشان صحبت کرد. من شهید شیرودی را همان روز ملاقات کردم و بعد از آن دوستی و رفاقتمان شروع شد و تا زمان شهادت در خدمت این بزرگوار بودم. شهید شیرودی که در جریانات پیروزی انقلاب با پیشمرگان کرد مسلمان همکاری کرده بود، با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سپاه غرب کشور ملحق شد.

از مهارت‌های پروازی شهید شیرودی خیلی شنیده‌ایم، عملکرد ایشان را در میدان نبرد چطور دیدید؟
 
شهید شیرودی یک خلبان دلیر، توانمند و زبده بود. با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به منطقه کرمانشاه رهسپار شد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید در جنگ سرآمد بود. اهل دریافت پاداش و ارتقای درجه هم نبود. آمده بود تا با تمام توان از تمامیت ارضی کشور دفاع کند و رضایت امام خمینی و تحقق آرمان‌های انقلاب برایش در اولویت قرار داشت. سال ۱۳۵۹ بود که عراق نیروهایش را مجهز کرده بود که از طرف قصرشیرین به سمت سرپل ذهاب حرکت کند و تصمیم داشت پادگان سرپل ذهاب و شهر سرپل ذهاب را تصرف کند.

فرمانده توپخانه لشکری در منطقه سرپل ذهاب سرهنگ مصلحی بود. شهید شیرودی به سرهنگ مصلحی گفته بود اگر شما بتوانید با توپخانه‌تان امشب تا صبح جلوی نیرو‌ها را بگیرید، ما فردا از ساعت چهار و نیم صبح وارد عملیات می‌شویم و بعد از آن کار را به ما بسپارید، ما نمی‌گذاریم پادگان و شهر سرپل ذهاب سقوط کند. سرهنگ مصلحی که الان نمی‌دانم در قید حیات هستند یا نه! به این سخن شهید شیرودی جامه عمل پوشانده بود و با توپخانه تا صبح درمقابل این متجاوزان مقاومت کرده و آتش پرحجمی روی سرشان ریخته بود. شهید شیرودی و تیم‌های آتش هوانیروز و هلی‌کوپتر‌های کبری و ۲۱۴ بر لشکر‌های زرهی صدام هجوم بردند و تعداد زیادی از تانک‌هایشان را منهدم کردند. نیرو‌های عراقی مجبور به عقب‌نشینی شدند و پادگان سرپل ذهاب و شهر سرپل ذهاب از تهدید دشمن در امان ماند و به لطف خداوند توانستیم شهر و پادگان را حفظ کنیم و حتی چند کیلومتر به خارج از شهر برگشتند.

در جایی خواندیم که شهید شیرودی نقش بی‌بدیلی در جریانات انقلاب و همراهی و همکاری با پیشمرگان مسلمان داشت.

زمانی که کردستان مورد هجوم ضد انقلاب قرارگرفته بود به طوری که می‌توان گفت کردستان غیرمستقیم از پیکره جمهوری اسلامی جدا شده بود و تقریباً شهر‌های بزرگ این شهر در اختیار کومله، دموکرات و گروه‌های تروریستی و سران فراری رژیم شاهنشاهی قرار داشت که همگی قصدشان ضربه زدن به انقلاب بود نیرو‌های ما از شش و هفت صبح تا ساعت چهار و پنج بعدازظهر درجاده‌های کردستان تردد می‌کردند و با رفتن نیرو‌های ما مجدداً آن‌ها در اختیار ضد انقلاب قرار می‌گرفت.

کردستان وضعیت متلاطم و غیرقابل پیش‌بینی داشت. خدا رحمت کند شهید چمران، صیاد شیرازی و شهید فلاحی را که با حضورشان و طرح‌هایی که به همت نیرو‌های نظامی و هوانیروز ارتش و با حضور درخشان شهید شیرودی انجام و اجرایی شد توانستیم کردستان را مجدداً به میهن بازگردانیم. من هم افتخار این را داشتم که درخدمت شهید صیاد باشم و ایشان من را به عنوان فرمانده شمالغرب انتخاب کردند. سرکوب نیرو‌های ضد انقلاب مدت زیادی طول کشید و حتی بعد از جنگ هم ادامه داشت.

ولی ساماندهی به نحوی بود که به لطف خدا و به مرور یکی یکی شهر‌های کردستان را از دست ضد انقلاب خلاص کردیم و بحق باید گفت مردم اصیل و غیور کردستان همکاری صمیمانه‌ای را با نیرو‌های نظامی در کردستان داشتند و اگر همکاری آن‌ها نبود ما در بسیاری از شهر‌ها و جاده‌های مواصلاتی به مشکل برمی‌خوردیم.

به همین علت بود که شهید شیرودی در کردستان به شدت درخشید؟

ما شهدای زیادی را در هوانیروز داریم که به‌رغم حماسه‌آفرینی‌هایشان گمنام ماندند. شهید کشوری و شهید شیرودی از این دست شهدا هستند.

شهید شیرودی خلبانی بود که ابهت خاصی در انجام عملیات‌ها داشت و بچه‌ها از او حرف شنوی داشتند. ایشان به عنوان یک قهرمان ملی برای همه مردم ایران شناخته شده است. طرح‌ها و برنامه‌هایی را که شهید چمران، فلاحی و صیاد شیرازی داشتند با درایت به مرحله اجرایی می‌رساند و به عنوان لیدر تیم‌های عمل کننده به خوبی وارد عمل می‌شد.

گویا انس و الفتی خاص بین مردم کردستان و شهید شیرودی برقرار شده بود و همین همدلی بهانه همراهی بیشتر این مردم در کسب پیروزی‌ها در مقابله با ضد انقلاب شد.

شهید شیرودی به عنوان الگو و قهرمان ملی مذهبی در منطقه کردستان در بین مردم کاملاً شناخته شده بود. هر زمان که وارد کردستان می‌شد مردم به استقبالش می‌آمدند. شهید شیرودی خودش را خادم مردم می‌دانست و به همین دلیل بود که محبوبیت خاصی میان مردم داشت. مردم کردستان شهید را با شجاعت می‌شناسند. وقتی وارد می‌شد مردم به استقبالش می‌آمدند. علاقه خاصی به شیرودی داشتند چراکه او در برخورد با ضد انقلاب مماشات نمی‌کرد.

شهادت شهید شیرودی چطور رقم خورد؟

روز ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ یکسری عملیات‌هایی در منطقه انجام شد. نیرو‌های عراقی مجدداً قصد تصرف برخی مناطق را داشتند و شهید شیرودی و تعدادی از دوستان موفق شدند نیرو‌ها را به عقب برگردانند. شهید در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زد، ناگهان گلوله یکی از تانک‌های عراقی به هلی‌کوپتر اصابت کرد و شیرودی همانجا به شهادت رسید.

عکس‌العمل مردم و همرزمانش بعد از شنیدن خبر شهادت چگونه بود؟

وقتی مردم، بچه‌های ارتش و هوانیروز این خبر را شنیدند، شوکه شدند. من برای چند ساعت بهت‌زده و حیران بودم که ما یک قهرمان ملی را از دست دادیم. چون شیرودی در تمام عملیات‌ها چه در کردستان و چه در دیگر مناطق عملیاتی غرب کشور به صورت بسیار جدی وارد عمل می‌شد، همه بچه‌های هوانیروز و ارتش بسیار ایشان را دوست داشتند و واقعاً وقتی شهید شیرودی به شهادت رسید، در شهادتش ماتم گرفتند.

اما در عین حال، چون نظامی هستیم باید در آن شرایط بر خود مسلط باشیم و ادامه کار را انجام دهیم. از این‌رو دوستان بعد از شهادت خلبان شیرودی در منطقه مستقر شدند و راه ایشان را ادامه دادند و بحق باید گفت که هوانیروز به عنوان یک نیروی هم هوایی و هم زمینی در این جنگ هشت ساله خودش را اثبات کرد. بهترین و زیبا‌ترین حرکت هوانیروز در عملیات مرصاد بود که در آن عملیات هم نمونه دیگری از این دلیرمردان شهید صیادشیرازی هدایت عملیات را به عهده داشت و بزرگ‌ترین ضربه را به منافقین زد و برای همیشه جاودانه شد.

اگر امکان دارد از روز‌هایی که در کنار هم گذراندید برایمان خاطراتی را تورق کنید.

همه حضور ما در طول عملیات‌ها و مأموریت‌ها خاطره بود. شهید شیرودی خلبان هلی‌کوپتر کبری بود و من هم خلبان هلی‌کوپتر ۲۱۴. خاطراتم همان مأموریت‌ها و پرواز‌هایی بود که بحمدالله به بهترین نحو انجام می‌شد. یکی از نکاتی که همواره از آن روز‌ها به یاد دارم منش و رفتار شهید شیرودی در طول عملیات بود و ایشان در زمان اجرای مأموریت‌ها بسیار جدی و راسخ بود. بعد از اتمام عملیات‌های محوله در دورهمی‌هایی که با بچه‌های پروازی داشتیم ایشان را فردی بسیار شوخ‌طبع و شاد می‌دیدیم، گویی این شیرودی چند ساعت پیش که در عملیات حضور داشت نبود. همین منش و اخلاق او بود که بسیاری از نیرو‌ها را مجذوب خویش کرده بود.

خاطره‌ای دیگر از رأفت و درایت او در طول انجام مأموریت دارم که برایتان روایت می‌کنم. دریکی از روز‌ها برای جلوگیری از نفوذ ضد انقلاب حین تردد مردم عادی کردستان بین سقز و منطقه دیوان دره پرواز می‌کرد تا با رصد منطقه، مردم بتوانند به راحتی رفت‌وآمد کنند و مشکلی از طرف ضد انقلاب برایشان ایجاد نشود. من از زبان خودش شنیدم و با هم در همان روز صحبت می‌کردیم رو به من کرد و گفت: داشتم در کنار جاده پرواز می‌کردم و می‌دیدم که گلوله‌هایی به سمت من می‌آید، اما در جاده جز ماشین وسیله‌ای نبود که بشود حدس زد احتمال شلیک این گلوله‌ها از طرف آن وسیله است.

خیلی گشتم و به بچه‌ها گفتم حواستان باشد گلوله‌ها از کجا می‌آیند. ما کنار جاده پرواز می‌کردیم، بررسی کردیم متوجه شدیم گلوله‌ها از داخل مینی‌بوسی که حامل مردم است به سمت ما شلیک می‌شود. گویا نیرو‌های ضد انقلاب داخل مینی‌بوس بودند. ما این مینی‌بوس را گرفتیم. نیرو‌های ضد انقلاب داخل مینی‌بوس با اسلحه مردم ر ا تحت فشار قرار دادند که سکوت کنند و حرکتی نکنند. شهید شیرودی با پرواز بالای مینی‌بوس و کنترل تحرکاتش موفق شد این مینی‌بوس را از طریق نیرو‌های عمل‌کننده که در حاشیه جاده‌ها مستقر بودند متوقف و آن‌ها را دستگیر کنند.

بچه‌های ما شهامت و شجاعت و از خودگذشتگی داشتند، ممکن بود برای شهید شیرودی و دوستانش مشکلاتی به وجود آید ولی این‌ها این خطر را پذیرفتند که به آن مینی‌بوس شلیک نکنند مبادا مردم عادی آسیب ببینند.

در پایان صحبتی دارید بفرمایید.
 
امیدوارم همه این شهامت‌ها و دلاوری‌ها ثبت و در مدارس و دانشگاه‌ها تدریس شود تا همه بدانند چه‌ها براین مردان بی‌ادعا گذشت و این دفاع جانانه‌ای که مردان غیور سرزمینمان در آن شرایط انجام دادند برای همیشه ثبت و الگوی جوانان شود و مردم قدر این دلاوران را بیشتر بدانند.

در بخش‌هایی از وصیتنامه شهید شیرودی می‌خوانیم:

«هنگامی که پرواز می‌کنم احساس می‌کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می‌شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت‌آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم، چون احساس می‌کنم هنوز خالص نشده‌ام تا به سوی خداوند برگردم.»

«اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی‌گرفتم و به جبهه نمی‌رفتم. پیروزی‌های ما مدیون دست‌های غیبی خداوند است. این کشاورززاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب‌ها و گروه‌ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.»
 
 
 
 

منبع: روزنامه جوان

خواندن 877 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/59473b7526a7b1245ba86423bd3b4912.jpg
عکس رزمندگان استان اردبیل در جبهه‌های حق علیه ...
cache/resized/c388db15b9aea6f541ad0fd1dc3e7f86.jpg
به مناسبت گرامی داشت روز شهدا آیین رونمایی از ...
cache/resized/cc13499ebc08016c8970234fdd9aa860.jpg
اولین کتاب کشور در رثای سپهبد شهید قاسم سلیمانی، ...
cache/resized/505cb221be92ac5c13de72cd306e1ce8.jpg
عکس رزمندگان استان اردبیل در جبهه‌های حق علیه ...
cache/resized/9f3ee00aea2f66d90cf98785cbebd844.jpg
کتاب «هوای سرد تیرماه» خاطرات شهید «صفرعلی یوسفی» ...
cache/resized/e6af305268b0763d7b4e18071bd7a0bf.jpg
کتاب «بلندای آسمان وطن» خاطرات خلبان آزاده جانباز ...
cache/resized/5c17989fdda46ad8b631c928992f7c9b.jpg
کتاب «پسر رنج» خاطرات و زندگی نامه آزاده سرافزار ...
cache/resized/1a30ce51315f59ae0c01a525fd63c5cc.jpg
«کتاب پرواز مازیار» خاطرات همسر شهید خلبان ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family