چاپ کردن این صفحه

شهید «محمدرضا زین‌العابدین‌زاده»:

تنها آرزویم شرکت در جبهه و شهادت در راه الله است

پنج شنبه, 16 شهریور 1402 15:19 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

«محمدرضا زین‌العابدین‌زاده» روز بیست و سوم تیر ۱۳۴۴ در روستای اسلامیه از توابع شهرستان فردوس دیده به جهان گشود و روز بیستم و دوم فروردین‌ ۱۳۶۲ در منطقه فکه به فیض شهادت نائل گشت.

به گزارش خط هشت از بیرجند، «محمدرضا زین‌العابدین‌زاده» فرزند «غلامحسین» روز بیست و سوم تیر ۱۳۴۴ در روستای اسلامیه از توابع شهرستان فردوس دیده به جهان گشود، دوران کودکی را در آغوش پر مهر و محبت خانواده سپری و سپس راهی مدرسه شد و توانست تا سال اول متوسطه در رشته انسانی درس بخواند.

«محمدرضا زین‌العابدین‌زاده» به عنوان مسئول قبضه خمپاره ۶۰ از طریق بسیج سپاه پاسداران عازم میادین نبرد شد و مدتی را در صف پیکار با صدامیان کافر به نبرد پرداخت و سرانجام پس از رشادت‌های بسیار، روز بیستم و دوم فروردین‌ ۱۳۶۲ در منطقه فکه به فیض شهادت نائل گشت. پیکر پاکش مدت‌ها در منطقه باقی ماند و در تاریخ یازدهم اسفند ۱۳۷۰ پس از تفحص و تشییع در زادگاهش به خاک سپرده شد.

متن وصیت‌نامه شهید «محمدرضا زین‌العابدین‌زاده»:

ما فرزندان توحیدیم و از شهادت هیچ هراسی ندایم. امام خمینی(ره)

تنها آرزویم شرکت در جبهه و شهادت در راه الله است و بعد پیروزی اسلام بر کفر جهانی.

اماما: به خون شهیدان بهشتت قسم می‌خورم که تا جان در بدن دارم از پای ننشینم.

اماما: به خون خدایی‌ات قسم می‌خورم که همیشه یار و پشتیبانت باشم چون یاری تو یاری اسلام و مسلمین عالم است.

بارالها: یاریم ده که این مسئولیت بزرگی که بر گردنم هست یعنی جنگیدن با کفار را آنچنان که شایسته مقام تو باشد به جای آورم.

بارخدایا: تو را شکر می‌گویم که چنین قدرتی بمن عطا نمودی که بتوانم به یک امری واجب عمل نمایم خدایا من به جبهه حق علیه باطل می‌روم  تا جان خود را بفروشم امید وارم که خریدار جان من تو باشی نه کس دیگر.

در تشییع جنازه‌ام شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را تکرار کنید و از شما امت شهیدپرور تقاضا می‌کنم که اگر روز جمعه تشییع جنازه‌ام بود شب جمعه‌ها دعای کمیل و توسل بر سر قبرم برگزار کنید.

و اما پیامی که برای خانواده‌ام دارم؛ مبادا به خاطر شهادت من گریه کنید چون با گریه آن‌ها ضد انقلاب خوشحال خواهد شد... ای مادر و ای پدر بزرگوارم که با بازوان قدرتمند خود این چنین فرزندی داشتی که فدای اسلام شده است افتخار کن و دیگر تقاضایی که از سه تا برادر دیگرم دارم، اول من را حلال کنید؛ دوم اینکه یک نصیحت از برادر کوچکتان این است که جبهه را خالی نگذارید چون جبهه رفتن افتخار است چنان که می‌‌گویم «حسین حسین(ع) شعار ماست شهادت افتخار ماست» و دیگر پیامی که دوباره به مادرم دارم این است که ای مادرم ای تاج سرم من را حلال کن اگر چه موجب ناراحتی تو شدم من را ببخش و دیگر پیامی که به استادان عزیزم دارم این است که اگر گاهی از اوقات موجب ناراحتی آنان شده‌ام من را حلال کنید و اگر کسی از من پول طلبکار است از خانواده‌ام مطالبه نماید و دیگر پیامی که به ملت شهید پرور ایران دارم این است که وحدت را حفظ کنند و جبهه‌ها را خالی نگذارند و دیگر عرضی ندارم.

 

 

 

منبع: دفاع‌پرس

خواندن 101 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)