انگار دستهایی در کار بود که نگذارد آب خوش از گلوی این مردم پایین برود ولی جوانان انقلابی بیشتر از قبل آمدند پای کار. کمیتههای مردمی تشکیل شد تا علاوه بر تأمین امنیت به اوضاع آشفته اول انقلاب سر و سامانی بدهد.
به گزارش خط شت ، شهید مدافع وطن محمود قیدی متولد 1341/9/22 تهران در نوجوانی برای پیروزی انقلاب زحمات فراوانی کشید و شبانه روز دنبال رفع مشکلات افراد مستضعف بود. سیزدهم اسفند سال 1357 در حال پاسداری، توسط ضد انقلاب هدف گلوله قرار گرفت و در منطقه دارآباد تهران به شهادت رسید.
موسسه فرهنگی هنری شهدای ناجا به منظور ارج نهادن به مقام شامخ شهید و زنده نگهداشتن یاد آن بزرگمرد گفتگویی با خواهر شهید انجام داده که دارای نکات جالب و ظریفی است. در ادامه می خوانیم.
با همان سن و سال کم در راهپیماییها و تظاهرات علیه شاه شرکت میکرد. سر پر شوری داشت و پدرم که جوان 15 سالهاش را خوب میشناخت مرتب میگفت: «نرو» ولی محمود در دوران مبارزه رشد فکری و عقلیاش بیشتر از سن و سالش شده بود. او امام خمینی (ره) را نجات دهنده ایران میدانست و با تمام وجود دوستش داشت ...
این اواخر علاوه بر مبارزه و تظاهرات، با رفقایش آستین بالا زدند و شروع کردند به خدمت رسانی به فقرا و نیازمندان. نمیدانستم که این کار را به توصیه امام خمینی (ره) انجام میداد یا ابتکار خودش بود ولی هر چه بود برای خدمت رسانی سر از پا نمیشناخت. زمستان سال 57 در سرمای استخوان سوز شمیران نفت کمیاب شد. محمود و دوستانش پیت به دست در خیابانهای تهران گشتند و هر جور که بود تا شب برای گرم کردن خانه فقرا نفت تهیه کردند ...
اعتراض و مبارزه ادامه داشت تا اینکه انقلاب پیروز شد. روزهای اول نظم ادارات به هم ریخته بود و بعضیها دنبال سوء استفاده از شرایط پیش آمده بودند تا از این طریق مردم را خسته و پشیمان کنند. یک روز غائله و بلوای خیابانی بود، روز بعد کمبود نان و اخلال در توزیع آرد سهمیهای نانواییها، روز سوم اعتصاب کارگران فلان کارخانه به دعوت چریکهای فدایی خلق و ... . انگار دستهایی در کار بود که نگذارد آب خوش از گلوی این مردم پایین برود ولی جوانان انقلابی بیشتر از قبل آمدند پای کار. کمیتههای مردمی تشکیل شد تا علاوه بر تأمین امنیت به اوضاع آشفته اول انقلاب سر و سامانی بدهد.
در منطقه دارآباد شمیران پیرمردها و پیرزنهایی که توان مالی یا جسمی بیرون رفتن از خانه و ایستادن در صف نان و نفت را نداشتند شناسایی شدند. محمود و دوستانش برای آنها نان میخریدند و شبانه به در خانههایشان میرساندند. در آن ویرانهای که از رژیم پهلوی به یادگار مانده بود اورژانس و آمبولانسی برای بیماران فقیر و مستضعف وجود نداشت. محمود و نیروهای کمیته شمیران خودشان دست به کار شدند و با راه انداختن یک تیم افراد مریض و مستضعف را به بیمارستان میرساندند. کار برای انقلاب شب و روز نداشت. دیگر کمتر به خانه میآمد. شبها یا سر پست بود و مشغول گشت زنی یا این که از خانههای بزرگ طاغوتیهای فراری مراقبت میکرد که تبدیل به خانه تیمی منافقین نشود. یکی از آن خانههای ویلایی منزل تیمسار امیری بود در محله دارآباد.
صبح روز 13 اسفند 57 که نیروهای کمیته شمیران برای تحویل گرفتن پُست به خانه تیمسار مراجعه کردند با جسد بی جان برادرم محمود قیدی و مسعود محبی مواجه شدند. گروهک منافقین برایشان کمین شبانه گذاشته بود و در همان خانه این دو جوان پاک را ترور کرده بود. پیکر مطهرش در قطعه شهدای دار آباد شمیران دفن شد ...
روحش شاد و یادش پررهرو باد.