چاپ کردن این صفحه

زندگی‌نامه شهید توحید محرمی الماسی

سه شنبه, 12 ارديبهشت 1402 14:08 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهید توحید محرمی در سال66 در دانشگاه محقق اردبیلی استخدام شد و در سال 67 به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و نهایتا در 14مرداد همان سال در منطقه عملیاتی پیرانشهر به شهادت رسید.

به گزارش خط هشت، شهید توحید محرمی الماس در سال 1341 ه‍‌.‌ش در یک خانواده مذهبی در شهرستان تهران متولد شد و تحت تربیت پدر و مادری مومن‌، متدین و مقلد امام پرورش یافت‌، از همان کودکی در مجالس دینی از جمله برنامه‌های سوگواری امام حسین(ع‌) حضور داشت و عشق خدمتگذاری به آستان شهید پرور حضرت اباعبدالله(ع‌) در عمق وجودش ریشه دوانید‌. سادگی‌، بی‌آلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبانزد همه بود‌. 

حق را می‌گفت ولو به ضررش تمام می‌شد‌. در محله شاخص و محور همسالان خود بود‌. به مسجد که می‌رفت چون بزرگترها عمل می‌کرد و از جمله کسانی بود که در پذیرایی عزاداران حسینی نقش فعالی داشت‌.

به مادرش در اداره امور منزل کمک می‌کرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نیز دریغ نداشت‌. ضمن اینکه به ورزش خصوصا ورزش باستانی علاقمند بود‌. در دوران تحصیل دانش‌آموزی با وقار و محبوب‌، مودب و کوشا بود و همواره سعی می‌کرد تکالیف دینی خود را انجام دهد‌.

پس از اخذ مدرک سیکل و همزمان با اوج‌گیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی‌، در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره‌) با روحانیون معظم شهر اردبیل فعالیت‌های زیادی جهت خنثی کردن تبلیغات حکومت نظامی انجام می‌داد و در همان حال به پخش پیام‌ها و اعلامیه‌های رهبر عظیم‌الشان انقلاب در داخل شهر می‌پرداخت‌. 

وی به فرمان حضرت امام خمینی(ره‌) به سیل خروشان مبارزات امت اسلامی پیوست‌. با شور وصف‌ناپذیری در روزهای سرنوشت‌ساز21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش می‌کرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فرو گذار نبود‌.

شهید توحید محرمی در سال 1365 ازدواج کرد و در سال 1366 به استخدام دانشگاه محقق اردبیلی درآمد. 

وی به دنبال تشکیل سپاه‌، به همراه دیگر برادران‌، با شروع جنگ تحمیلی، در سال 1367 به جبهه‌های جنوب شتافت‌ و در تاریخ 1367/5/14 در منطقه‌ی پیرانشهر به درجه‌ی رفیع شهادت نایل آمد. 

قسمتی از وصیت نامه شهید 

خدایا! تو را شکر می‌کنم که به من قدرت تشخیص حق از باطل را دادی و خدایا! تو را شکر می‌کنم که رهبرم را شناساندی که به من چنین پدر و مادری دادی. 

 

 

منبع: سبلان ما

خواندن 125 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)