خاطره‌ای از اولین نماز صبح در مناطق عملیاتی در گفتگو با یک رزمنده دفاع‌مقدس

از نماز خواندنت معلوم بود!

سه شنبه, 25 بهمن 1401 14:31 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

خاطره‌ای که پیش‌رو دارید در گفتگو با محمود محمودی از رزمندگان و راویان دفاع‌مقدس نقل شده است. خاطره اولین نماز صبحی که او در جبهه خوانده و... باقی ماجرا را از زبان خود او می‌خوانیم. 

 

به گزارش خط هشت، اولین نماز صبحی که در جبهه خواندم در گردان امام‌باقر (ع) بود. به تازگی پس از مدت‌ها تلاش به جبهه اعزام شده بودم و به خاطر طی مسافت تا منطقه و مسائلی که پشت‌سر گذاشته بودم، بسیار خسته بودم. تا چشم روی هم گذاشتم، خوابم برد و متوجه نشدم چطور صبح شده است. فقط یادم است صدای یکی از رزمنده‌ها را شنیدم که گفت پاشو نمازت را بخوان. از جا پریدم و دیدم سنگر خلوت شده است. بچه‌ها پتو‌ها را تا کرده و رفته بودند. 
آمدم ییرون و هوا تاریک بود. رفتم کنار تانکر، دیدم خبری از شلوغی نیست. فکر می‌کردم الان باید خیلی از بچه‌ها در صف وضو باشند، اما جز چند رزمنده که تک و توک می‌آمدند کنار تانکر و وضو می‌گرفتند، می‌رفتند، خبری نبود. پیش خودم گفتم اینجا ناسلامتی منطقه عملیاتی است و ما هم رزمنده، در اینجا اگر بچه‌ها برای نماز صبح شوق نداشته باشند، پس کجا باید سراغ چنین حال و هوایی را بگیریم. 
وضو گرفتم و به نمازخانه رفتم. یک لامپ کوچک روشنایی فضا را تأمین کرده بود. از آن همه سوت و کوری نمازخانه دلم گرفت. با خودم گفتم این چه وضعی است؟ نمازخانه باید جلوه داشته باشد. یک نورپردازی ساده یا حداقل جمعیتی که بشود گفت بچه رزمنده هستند و آمده‌اند نماز جماعت بخوانند... داخل نمازخانه صرفاً چند رزمنده به صورت جدا از هم نماز می‌خواندند. قبل از اینکه به جبهه بیایم نکات مثبت زیادی از روحیه رزمنده‌ها شنیده بودم، اما چیزی که می‌دیدم بسیار تفاوت داشت. با خود عهد کردم همان فردا این گردان را ترک کنم و به جای دیگری بروم. 
به نماز ایستادم. دیگر رزمنده‌های حاضر در نمازخانه بسیار آرام نماز می‌خواندند. نمازم را با صدای بلند خواندم و تسبیحات و مستحبات بعد از نماز را با دلخوری گفتم و برگشتم سوله تا استراحت کنم. چشم‌هایم تازه داشت گرم می‌شد که یک نفر گفت اخوی خواب نمونی پاشو نمازت را بخوان. بلند شدم و گفتم من که نمازم را خواندم، گفت کی نماز خواندی؟ اذان که تازه دارد پخش می‌شود، گوش کن. گوش کردم دیدم بله صدای اذان می‌آید. هیچ کسی هم جز من و آن بنده خدا در سوله نبود. 
دویدم پای تانکر و وضو گرفتم. بعد که رفتم نمازخانه دیدم چه خبر است! چند صف از رزمنده‌ها برای خواندن نماز جماعت برپا شده بود. نمازخانه هم نورانی و پرچم‌های رنگارنگ فضا را ملکوتی کرده بودند. چون بچه‌های کاشان در گردان امام باقر (ع) بودند، گلاب هم پخش می‌کردند و به دست و روی رزمنده‌ها می‌زدند. این نمازخانه و فضایی که من می‌دیدم، زمین تا آسمان با چیزی که یک‌ساعت قبل دیده بودم، فرق داشت. به قول معروف این کجا و آن کجا... ایستادم در صف و نمی‌دانستم الان دارم خواب می‌بینم یا ساعتی پیش که آمده بودم برای نماز. خلاصه نماز را خواندیم و متعاقبش دعای عهد و زیارت عاشورا و مسائلی که رسم بود. 
بعد از نماز برای مراسم صبحگاهی آماده شدیم. یکی از رفقا سر حرف را باز کرد و پرسید چه زمانی به گردان آمدید؟ گفتم دیروز. گفت از نمازت معلوم بود! گفتم خب من که دو رکعت خواندم. گفت نه شما دو تا دو رکعتی نماز خواندی. بلندبلند هم نماز خواندی. بعد لبخندی زد و گفت اخوی! اولین بار که برای نماز بیدار شدی، بچه‌ها داشتند نماز شب می‌خواندند. دومین بار شما برای نماز صبح از خواب بیدار شدی. تازه متوجه شدم بار اول کسی که من را بیدار کرده بود منظورش برای نماز شب بود، اما من تازه وارد به تصور اینکه نماز صبح است رفتم و نماز شب را دو رکعت و با صدای بلند خواندم!
 
 
 

منبع: روزنامه جوان

خواندن 164 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family