دیدار یلدایی خانواده شهدا با جانبازان دفاع مقدس در آسایشگاه ثارالله

پنج شنبه, 01 دی 1401 11:30 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

هشت شب یلدا، در هشت سال دفاع مقدس و از آن پس شب‌های یلدا به آرامش سپری شده است، چون رزمندگان روز و شب در دفاع از میهن و دین خداوند، از جان خود گذشتند؛ سختی اسارت کشیدند یا جراحت برداشتند تا چنین شب‌های یلدایی به آرامش برگزار شود.

 

بع گزارش خط هشت، هشت شب یلدا، در هشت سال دفاع مقدس و از آن پس شب‌های یلدا به آرامش سپری شده است، چون رزمندگان روز و شب در دفاع از میهن و دین خداوند، از جان خود گذشتند؛ سختی اسارت کشیدند یا جراحت برداشتند تا چنین شب‌های یلدایی به آرامش برگزار شود.
در آستانه شب یلدا، گروهی از خانواده شهدا، به نمایندگی از خانواده بزرگ شهدا قدم به آسایشگاه جانبازان ثارالله گذاشتند. یادگاران دفاع مقدس که نوجوانی و جوانی شان به دفاع و جهاد گذشت و مقدر خداوند بود که دشواری ماندن بر اشتیاق رفتن شان همراه قافله شهدا با آن‌ها بماند. یکی از جانبازان قطع نخاع که دوران دفاع مقدس نوجوانی ۱۸ ساله بوده می‌گوید: «این آسایشگاه ۴۲ سال است برقرار است. خانواده شهدا و خیلی از مردم به این جا می‌آیند و مایه دلگرمی مان می‌شوند.» او خاطره‌ای نقل می‌کند از همرزمش سعید اوحدی و در شرح آن می‌گوید: «سعید و دو برادرش قبل از انقلاب در امریکا مشغول تحصیل بودند که با بروز انقلاب به میهن برگشتند. جنگ که شد هر سه عزم جهاد کردند. یک روز سعید خاطره‌ای برایم نقل کرد. گفت که قبل از عملیات خواب دیدم در حال عبور از کنار نهر آبی هستیم. همه به آب سقوط کردیم، به جز برادرت. گفتم چرا همه به آب افتادیم، اما تو نیفتادی؟ گفت قرار است ما را به جای دیگر ببرند. جایی که ما می‌رویم، گلستان است، اما شما به سختی می‌افتید.» بعد از آن عملیات، برادرم شهید شد و سعید به اسارت دشمن در آمد. ما از شهادت برادرم خبر نداشتیم تا این که سعید از ارودگاه بعثی‌ها مصاحبه کرد و خبر اسارت خودش و شهادت برادرم را اعلام کرد. جالب است که سعید از ارودگاه موصل برای من نامه می‌داد و در حالی که در اسارت بود، به ما روحیه می‌داد. او بعد از آزادی، رییس ستاد آزادگان و بعد رییس ستاد حج و زیارت و رییس بنیاد شهید شد.
جانباز دیگری به آشوب‌های صورت گرفته اشاره می‌کند و می‌گوید: «حفظ ارزش‌هایی که شهدا برایمان به یادگار گذاشتند و پایمردی که جانبازان انجام دادند باید ادامه داشته باشد. جوانان نباید به این سادگی فریب فضای مجازی و قالب فکری که دشمن به دنبالش است را بخورند. آن‌ها باید عقلانیت به کار ببرند و از منظر بصیرت مورد نظر رهبری به ماجرا نگاه کنند و متوجه باشند، کلامی که می‌خواهند بگویند، رضایت خدا، شهدا و رهبری در آن باشد.»
جانباز قطع نخاعی دیگر ادامه حرف‌های همرزمش می‌گوید: «خیلی از شما خانواده شهدای شاخص کشور هستید، بنابراین باید مراقبت بیشتری کنید، چرا که حرف‌های شما انعکاس بیشتری درجامعه پیدا می‌کند.»
فتاح از جانبازان دیگر، بچه غرب کشور است. زیر ۱۸ سال بوده که راهی جبهه شده است و در عملیات‌های زیادی حضور داشته است. در خاطره‌ای از آن دوران می‌گوید: «یادم است صدام آن زمان لشکریانش را تحقیر کرده و گفته بود اگر امکاناتی که من به شما داده ام در اختیار بسیجی‌های خمینی بود، می‌توانستند هر کشوری را تسخیر کنند. آن زمان عراق، مهران را اشغال کرده و در تبلیغاتش اعلام کرده بود، مهران مقابل فاو. بعد از آن بود که امام فرمان داد مهران باید آزاد شود، که عملیات کربلای یک انجام و مهران آزاد شد و من در آن عملیات جانباز شدم. او وقتی متوجه می‌شود همسر شهید باکری همراه گروه است، خاطره‌ای از شهید نقل می‌کند. «آن زمان آشپزخانه‌ای در غرب کشور بود که غذای چند لشکر را تامین می‌کرد. وقتی لشکر‌های عملیاتی به منطقه می‌آمدند، چند روز عملیات شناسایی آن‌ها طول می‌کشید. یک روز لشکر شهید باکری به منطقه آمد و غذای کافی برای لشکر نبود. شهیدباکری به آشپزخانه آمد و بدون این که خودش را معرفی کند، از چند آشپزی که آن جا بودند برای بسیجی‌های لشکرش درخواست غذای کافی کرد. آشپز‌ها پیرمرد بودند. یکی از آن گفت در صورتی که او دیگ بزرگی که آنجا بود را بشوید به لشکر غذا می‌رسانند. شهید باکری آستین بالا می‌زند و داخل دیگ بزرگ می‌رود و شروع به شستن می‌کند. کدام مسوولی حالا در کشور این کار را می‌کند؟ همان لحظه، شهید امامی از فرماندهان وارد می‌شود و شهید باکری را داخل دیگ می‌بیند و علت را سوال می‌کند. شهید باکری هم شرط آشپز را می‌گوید و از او می‌خواهد در این باره حرفی نزند.»
اتاق یکی از همرزمان شهید همت، بیشتر به موزه عکس دفاع مقدس شباهت دارد تا اتاق استراحت جانبازی قطع نخاعی. در و دیوار و سقف اتاق شهدا هستند که به روی آدم لبخند می‌زنند. شهید آوینی، شهید هادی، شهید حججی و چه راست گفت شهید آوینی که پندار ما این است ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت این است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند. آقای سلامت، از جانبازان قطع نخاع هم نوجوانی ۱۸ ساله بوده که راهی دفاع از میهن شده است. می‌گوید: وقتی جنگ شد، همه چیز داشتم، اما فراموش کردم و به جبهه رفتم. برای دفاع مقدس، اما مسوولان هم ما را فراموش کرده اند، با این حال ما این رنج را هم تحمل می‌کنیم.»
جانباز دیگری از آشوب‌های صورت گرفته می‌گوید و تاکیدش این است که باید با بصیرت مورد نظر رهبری به ماجرا نگاه شود. این که صف معترضان باید از آشوبگران جدا بماند. می‌گوید: «عده‌ای عوامل دشمن هستند که بسیجی، پلیس و سپاهی را به شهادت می‌رسانند. عده‌ای هم مثل داعش، مامور به آشوب هستند. عده‌ای هم از سر ناآگاهی وارد میدان شده اند. گوشی تلفن همراه، برایشان همه چیز است. فکر می‌کنند همه چیز همان است که در گوشی تلفن همراهشان مطرح است، برای همین از بسیاری از مسائل دور می‌مانند که از سر ناآگاهی است. این طورنشود که به این‌ها به چشم دشمن نگاه کنیم. وقتی حاج قاسم درباره مسایل بدحجابی حرف می‌زند، می‌گوید دختری که حجابش مشکل دارد، عضو همین جامعه است، که بایدتلاش کنیم و این‌ها را از خودمان بدانیم.»
این جانباز به خانواده شهدا توصیه‌ای هم دارد و می‌گوید: «باید به جهاد تبین مورد نظر رهبری توجه و برای آن تبلیغ شود. این که در ۱۳ آبان گلایه کردند چرا ماهیت لانه جاسوسی به کتب درسی راه پیدا نکرده است امری مهم است. امریکا و ایادی شان مثل اسراییل در حال تحریر کتاب‌هایی درباره دفاع مقدس هستند و در آینده کتاب‌هایی در فضای مجازی منتشر می‌کنند که خانواده شهدا را محکوم کنند. این که می‌خواهند ما را به عنوان کشور متجاوز معرفی کنند و باید به جوانانمان مطالب مورد نظر رهبری را تبیین کنیم وگرنه به آن‌ها القا خواهد شد.»
یکی از خانواده شهدا می‌گوید کاش در این چند سال جانبازان دراین آسایشگاه گروه یا کانال تشکیل میدادند و مناسبات خودرا مطرح و ترویج می‌کردند. محسنی، مسوول فرهنگی میگوید: «ما از خانواده شهدا، خصوصا فعالان فرهنگی شان، درخواست داریم برای راه اندازی سایت یا درج خاطرات به ما کمک کنند.»

 
 
 
منبع: جوان آنلاین
 

خواندن 194 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...
cache/resized/f7feb7106320e4056d6f270bde631ff6.jpg
ماجرای فکر آوینی کتابی است با موضوع گفتارهایی در ...
cache/resized/9fbeadaffe6db7f248c99c58e4be83af.jpg
کتاب «همسایه حیدر» نوشته فاطمه ملکی با تحقیق بتول ...
cache/resized/59473b7526a7b1245ba86423bd3b4912.jpg
عکس رزمندگان استان اردبیل در جبهه‌های حق علیه ...
cache/resized/c388db15b9aea6f541ad0fd1dc3e7f86.jpg
به مناسبت گرامی داشت روز شهدا آیین رونمایی از ...
cache/resized/cc13499ebc08016c8970234fdd9aa860.jpg
اولین کتاب کشور در رثای سپهبد شهید قاسم سلیمانی، ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family