نقش بازی‌کردن رزمنده ایرانی برای فریب دادن سرباز بعثی+ فیلم

سه شنبه, 15 اسفند 1402 12:02 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

«عبدالحسین قاهری» رزمنده واحد بهداری لشکر ۸ نجف اشرف درباره فیلمی که از پانسمان مجروحین منتشر شده است روایتی شنیدنی دارد.

به گزارش خط هشت، «عبدالحسین قاهری» رزمنده واحد بهداری لشکر ۸ نجف اشرف درباره فیلمی که از پانسمان مجروحین منتشر شده است روایتی شنیدنی دارد. این فیلم را امشب برای اولین بار است که می‌بینم. دقیقاً خوب به یاد دارم، چند تا از مجروحان، که توانسته بودند از دست بعثی‌ها فرار کنند و در کوه‌ها و دره‌ها مخفی شوند بعد از اینکه توسط نیروهای اطلاعات عملیات لشکر ۸ نجف اشرف و با همکاری کُرد‌های بارزانی که از لشکر مُزد می‌گرفتند در شب سوم بعد از عملیات، پیدا شدند، به اورژانس آمدند.

ماجرای قصر در رفتن یک رزمنده از شهادت!+ فیلم

مجروحی که اول فیلم، توسط پزشکیار آقای داوری پانسمان می‌شود تیر کالیبر به کف دستش خورده و از بین انگشتاش زده بود بیرون. چند تا ترکش ریز هم پشت کمرش خورده بود. جالب‌تر اینکه جای گلوله‌ای هم پشت گوش مجروحش دیده می‌شد. من خودم شخصاً در ورودی اورژانس از او پرسیدم، گفت: «این جای گلوله کُلت عراقیه!».

بنده خدا گفت: «من توی میدان پایین قلّه (کلاشین) با چند تا دیگه از رزمنده‌ها‌ی گردانمان داشتیم بالا می‌رفتیم که کالیبر عراقی‌ها روی ما کار کرد و همه را خواباند روی زمین. هفت هشت نفر از بچه‌ها همان جا درجا شهید و چند نفر هم به شدّت زخمی شدند و بقیه هم فرار کردند. من هم یه تیر کالیبر به دستم خورد. بلافاصله عراقی‌ها با خمپاره شصت همان جا را زدند و من که به پشت خوابیده بودم، از ناحیه کمر ترکش خوردم و کنار شهدا و چند تا مجروح دیگری که رمق نداشتند، افتادم. چند لحظه بعد چند عراقی از قلّه به سمت پایین به طرف ما آمدند و من که به حالت پشت خوابیده بودم، خودم را به مُردن زدم. یکی از عراقی‌ها شروع کرد با کُلت به مجروحین، تیر خلاص زذن.»

این رزمنده مجروح ادامه داد: «به من که رسید، چون در اثر ترکش‌های ریز خمپاره از پشتم خون بیرون زده بود، از فاصله به طرف سرم یک تیر خلاص زد و من، الکی یه تکون مثل جون کندن به خودم دادم. عراقیه هم فکر کرد من کشته شده ام و از ما دور شد. من هم تا شب همینطور بصورت دَمَرو، بی حرکت خوابیده بودم تا اینکه هوا تاریک شد و به سمت کوه‌های ایران فرار کردم.»

جالب اینکه تیر خلاص به پشت گوش او خورده بود و به امر و حکمت خداوند فقط چند سانتی متر با شهادت فاصله داشت.

 
 
کد ویدیو

 

 

 

منبع: دفاع‌پرس

خواندن 62 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...
cache/resized/f7feb7106320e4056d6f270bde631ff6.jpg
ماجرای فکر آوینی کتابی است با موضوع گفتارهایی در ...
cache/resized/9fbeadaffe6db7f248c99c58e4be83af.jpg
کتاب «همسایه حیدر» نوشته فاطمه ملکی با تحقیق بتول ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family