از گریه خواهر شهید شیرودی تا روایتی نصفه‌ونیمه در آسمان غرب

چهارشنبه, 08 فروردين 1403 17:02 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

خواهر شهید شیرودی گفت: تلفنی با آقای کی‌مرام صحبت کردم و از او تشکر کردم و گفتم؛ "من در سینما بار‌ها به گریه افتادم و بازی شما مرا به یاد برادرم انداخت. "، حسّم را به او گفتم و از او قدردانی کردم.

به گزارش خط هشت، شهید علی‌اکبر شیرودی از شهدایی است که کمتر کسی هست که با نام او آشنا باشد، اما از رشادت‌هایش چیزی نداند، اما آن‌قدر که این خلبان شهید جایگاه ویژه‌ای در جنگ تحمیلی و جنگ با ضدانقلاب در کردستان، دارد از او کمتر سخن گفته شده است. امسال به‌بهانه پخش فیلم «آسمان غرب» در جشنواره فجر سال ۱۴۰۲ با خواهر این شهید عزیز گفتگو کردیم و خواستیم نظرش را در خصوص این فیلم بیان کند.

به گزارش تسنیم، این خواهر شهید می‌گوید: وقتی که در ایام جشنواره از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دعوت شدیم برای دیدن فیلم، حال عجیبی داشتم. وقتی هم شنیدم چند فیلم جشنواره به معرفی شخصیت شهیدانی، چون زین‌الدین، احمد کاظمی و... پرداخته است بیشتر خوشحال شدم، پرداختن به شهدا برای خانواده‌هایشان خیلی مهم است.

وی با بیان اینکه برای ساخت اثر با هیچ کدام از ۵ خواهر شهید صحبت نشده بود، اضافه کرد: البته با همسر و دوستان شهید مشورت‌هایی شده بود و باید بگویم البته برهه‌ای از زندگی شهید که در فیلم نشان داده شد به خاطرات ما با هم مربوط نمی‌شد و بیشتر به زمان جنگ علی‌اکبر پرداختند. 

خواهر شهید شیرودی افزود: وقتی این فیلم را در سینما دیدم متوجه برخورد خیلی خوب مردم بعد از تماشای «آسمان غرب» شدم و همه شروع کردند به دست‌زدن و دیدم با دیدن برخی از تصاویر فیلم واقعاً به وجد می‌آمدند.

وی با اشاره به ایفای نقش شهید شیرودی توسط میلاد کی‌مرام نیز گفت: کسی که نقش علی‌اکبر را بازی کرد خیلی خوب بود؛ غیرت، شجاعت، رحم و مروت این شهید را به‌خوبی به تصویر کشید و من شخصاً از آقای کی‌مرام تشکر می‌کنم.

این خواهر شهید ادامه داد: آن چیزی که برایم مهم است پرداختن به قهرمانان واقعی است، آن هم در حالی که دنیا قهرمانان پوشالی دارند و با آن‌ها فرهنگ غلط خود را صادر می‌کنند.

وی با بیان اینکه جوانان باید بیشتر قهرمانان خود را بشناسند، خاطرنشان کرد: شاید کم‌وکاستی‌ای در فیلم وجود داشته باشد، اما به‌طورکلی اتفاق خوبی بود.

خواهر شهید شیرودی گفت: من خودم دوست داشتم برای جوانان این قسمت زندگی برادرم هم به تصویر کشیده می‌شد، که او موقع آغاز جنگ کجا بوده و چه می‌کرده است؟ علی‌اکبر در وضعیتی که دو سال درگیر جنگ کردستان بود، تمام مرخصی‌هایش را تنظیم می‌کرد که زمان برداشت محصول به کمک پدرم بیاید و در زمین شالی یاری‌اش دهد، آن زمان من مجرد بود و یادم هست او مشغول کشاوزری بود که خبر دادند جنگ ایران و عراق آغاز شده است. برادرم با همه مشغله‌هایش از خانواده و کمک به والدین دریغ نمی‌کرد.

وی با اشاره به اینکه شیرودی یک زندگی چندبعدی داشت، اضافه کرد: نمی‌شود در دو ساعت شخصیت او گنجانده شود، چرا که علی‌اکبر یک ارتشی یا یک خلبان صرف نبود، بار‌ها دیدم وقتی به مرخصی می‌آمد علاوه بر کمک به پدر، در سطح شهر سخنرانی می‌کرد و برای مردم شهرستان روشنگری می‌کرد. او از خیانت‌های بنی‌صدر می‌گفت و از عملیات‌ها تعریف می‌کرد، کومله و دمکرات را می‌شناساند، برادرم در واقع یک روحانی، یک سپاهی بود و یک بسیجی بود که پرداختن به زندگی او سریال می‌طلبد.

این خواهر شهید ادامه داد: وقتی شهید آیت الله اشرفی اصفهانی امام جمعه وقت کرمانشاه از علی‌اکبر می‌خواهد سخنران پیش از خطبه‌ها شود، او می‌گوید؛ "من تا جمعه هفته بعد زنده نیستم. "، و تا این‌قدر به مرگ‌آگاهی رسیده بود، شهید اشرفی اصفهانی با شنیدن این حرف برایش دعا می‌کند و چهارشنبه همان هفته برادرم به شهادت می‌رسد.

وی بیان می‌کند: شهید شیرودی علاوه بر جنگیدن با هلیکوپترش مجروحین را هم به عقب می‌برد و همان‌جا آستینش را بالا می‌زد، چون گروه خونی‌اش «o» بود به همه خون می‌داد، یک روز سه بار خون داده بود و لقب بانک خون گرفته بود، گفته بودند؛ "دیگر از شما خون نمی‌گیریم. "، اما او گفته بود؛ "نمی‌توانم بسیجی‌ها و سپاهی‌ها را ببینم که شهید می‌شوند".

خواهر شهید شیرودی گفت: پیش از دیدن «آسمان غرب» دوست داشتم دو صحنه از زندگی او در فیلم باشد، یکی از صحنه‌ها را البته نمی‌شد بنا‌به‌دلایلی کامل پخش کرد، چون با فرمانده‌اش مخالفت می‌کند و وقتی می‌بیند سربازان از ترس پادگان را تخلیه می‌کنند (که تا اینجا در فیلم پخش شد) شیرودی می‌گوید؛ "هر که برود با راکت او را می‌زنم. "، که این قسمت و این را که چرا از فرمانده تبعیت نکرد، پخش نکردند.

وی ادامه داد: صحنه دیگر که به‌خوبی نمایش داده شد آن‌جایی بود که علی‌اکبر با هلی‌کوپترش بلند شد در حالی که مهمات نداشت و رفت بالای سر ماشین دشمن و با اسکیت هلی‌کوپتر ماشین را پرت کرد داخل دره، یادم هست وقتی پخش شد همه جمعیت حاضر در سینما بلند شدند و شروع کردند به دست زدن و تشویق کردن او، در این لحظه شجاعت او بود که خوب به‌تصویر کشیده شد.

خواهر شهید شیرودی در پایان گفت: تلفنی با آقای کی‌مرام صحبت کردم و از او تشکر کردم و گفتم؛ "من در سینما بار‌ها به گریه افتادم و بازی شما مرا به یاد برادرم انداخت. "، حسّم را به او گفتم و از او قدردانی کردم.

 

 

 

منبع: جوان آنلاین

خواندن 33 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...
cache/resized/f7feb7106320e4056d6f270bde631ff6.jpg
ماجرای فکر آوینی کتابی است با موضوع گفتارهایی در ...
cache/resized/9fbeadaffe6db7f248c99c58e4be83af.jpg
کتاب «همسایه حیدر» نوشته فاطمه ملکی با تحقیق بتول ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family