×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 690

گفت‌وگوی خواندنی با مادر شهید گچسارانی:

حرفی که بر روی همسایه هنوز تأثیر دارد.

یکشنبه, 17 بهمن 1400 12:12 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

امروز می‌خواهم قدم به خانه ای بگذارم که می دانم مطمینا در لابلای صحبت‌هایشان کنترل خود را از دست می‌دهم وباید خیلی تلاش کنم مسلط باشم تا وجهه خبرنگاریم ازبین نرود. وبغضم نترکد و اشک‌هایم بیرون نریزد.
وارد منزل که می‌شوم حس می‌کنم وارد جایی شده‌ام که بوی معنویت و رنگ خدا می‌دهد و از مادیات خبری نیست. ناگهان عکس شهید را که بر روی دیوار اتاق دیدم، اشک‌هایم ناخودآگاه جاری شد و خیلی سریع قبل از اینکه اعضای خانه که شامل پدر و مادر شهید بودند، متوجه شوند اشک‌هایم را پاک کردم تا متوجه عمق احساسم نشوند.
مصاحبه ای که درزیر می‌خوانید، مصاحبه با مادر شهید الله کرم رفیع پور است:
کبنا: سلام مادر جان. مادر شما چند فرزند دارید؟
مادرشهید: ۷ فرزنددارم. ۶ دختر و یک پسر که شهید شد.
کبنا: شهید، فرزند بزرگ شما بودند؟
مادر شهید: نه یک خواهر قبل از خودش داشت
کبنا: مادر، شهید اله کرم رفیع پور متولد چه سالی بود؟
مادرشهید:
۱۳۴۱/۶/۱
کبنا: چرا شهید اله کرم به جبهه رفت؟
مادر: واقعیت اینکه به خاطر اینکه تنها پسرما بود ابتدا با رفتنش مخالف بودیم اما دلیلی که آورد رضایت دادیم، گفت می‌رود تا از ۶ خواهرش و بقیه مردم ایران دفاع کند. تا چشم دشمن به خواهرانش نیوفتد. تا دستور امام را اطاعت کرده باشد.

کبنا: مهم‌ترین ویژگی اخلاقی شهید چه بود؟
مادر: مهربان بود. با همه نه فقط خانواده خود. الان از همه‌ی محل بپرسید چرا دوستش داشتند و هنوز دارند میگویند چون مهربان بود. با همه خوش برخورد بود.
خواهرشهید که آنجا بود: اگر کمک مادر کاری می‌کردیم همیشه ما را تحسین می‌کرد و می‌گفت آفرین خواهرم همیشه هوای مادر را داشته باشید. هوای ما را داشت اگر گاهی سهمی از غذا بیشتر برایش گذاشته می‌شد آن را بین همه تقسیم می‌کرد.
 
کبنا: خاطره ای از شهید برای ما بگویید؟
مادر: یادم هست یکبار کمک من نان می‌پخت یکی از همسایه‌ها آمد و گفت خوش به حالت چه پسری داری دفعه بعد رفت کمک او هم نان پخت.
کبنا: یعنی در کار خانه به شما کمک می‌کرد؟
مادر: بله، در کنار کار کشاورزی و کمک به پدرش همیشه در خانه کمک می‌کرد.
یکی از همسایه‌ها: می‌توانم منم یک خاطره بگویم؟ بفرمایید. یادم هست همیشه به ما دخترهای محل می‌گفت حجابتان را رعایت کنید. روسری‌تان را درست بپوشید. هنوز به خاطر حرفش مراقب حجابم هستم.
 
کبنا: ایشان در چه سالی به شهادت رسید؟
مادر: در سال ۶۲ بود. در عملیات خیبر. سه ماه قبل از آن هم زخمی شده بود و در بیمارستان اهواز بستری شده بود اما به محض خوب شدن یک هفته آمد مرخصی و برگشت (گریه مادر). آمد عروسی خواهرانش را تبریک گفت مهمان آن‌ها بود و رفت. روز آخر که دوباره می‌خواست برود عملیات، گفت من امروز رفتم گلزار شهدا و جای قبر خود را مشخص کردم، مرا حتماً اینجا دفن کنید. گفتم مادر جان این حرف‌ها چیست، انشاله می‌روی و سلامت بر می‌گردی و جشن عروسی برایت می‌گیریم. گفت: نه مادر جان، من شهید می‌شوم و به زودی هم به این آرزوی خود خواهم رسید. آن روز الله کرم رفت و باور نمی کنیدچند روز بعد خبر شهادت الله کرم را برایمان آوردند. وقتی این خبر را به من دادند، گفتم مردم شایعه سازی می‌کنند، الله کرم دیروز همینجا بود و اینجا اشک‌های مادر امان نمی‌دهند و من تمام سعی خود را می‌کنم تا احساسات درونی‌ام را که احتمالاً فرق چندانی با مادر شهید نداشت پنهان کنم تا مادر نیز زودتر آرام گیرد. مادر است و تک فرزند و داغی که تا همیشه در دل او جوشش می‌کند. بعد از اینکه کمی آرام گرفت، گفت:
میگویند خمپاره نزدیکش خورد و ترکش‌های خمپاره سوراخش کرد. (گریه). مادر گفت عکس این صحنه دارند اما به من نشان ندادند. شاید مادر نمی‌خواست یک بار دیگر با دیدن عکس سوراخ سوراخ شده جگر گوشه‌اش این داغ یکبار دیگر برای او زنده شود
 
کبنا: حرف آخرتان مادر؟
مادر: قدر شهدای انقلاب و جبهه و شهدای امروز را بدانید. اگر این‌ها جان خود رابرای این خاک و وطن نداده بودن، الان ما در آسایش و آرامش زندگی نمی‌کردیم. شهدا رفتند تا ما بمانیم تا اسلام و ایران باقی بماند.
لطفاً برای شادی روح تمام شهدای اسلام فاتحه ای نثار کنید. به امید آنکه همه ما رهرو راه این عزیزان باشیم و تحت تاثیر تهاجم فرهنگی قرار نگیریم. خودمان باشیم. ایرانی باشیم. نه شرقی، غربی می‌شود و نه غربی، شرقی. پس خودمان باشیم و با افتخار بگوییم ایرانی هستیم

پیام شهید الله کرم رفیع پور
انسان فقط با ذکر خدا سیراب می‌شود و به خدا قسم چیز دیگری انسان را سیراب نمی‌کند. واین صحنه‌های کربلاست که انسان را به یاد خدا می‌آورد و انسان را به معشوق خود نزدیک می‌کند. بدانید که حکومت اسلامی در نور است نه در ظلمت. ای برادران عزیز! برای نزدیک شدن به خدا باید دل‌ها را به هم نزدیک نموده و وحدت کلمه را فراموش نکنید و بدانید که یکی از برکات عظیم این جنگ این بوده که حکومت از دست رفته اسلام را بار دیگر زنده کرده و راه را به سوی خدا باز و مهیا کرده است.

خواندن 504 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...
cache/resized/f7feb7106320e4056d6f270bde631ff6.jpg
ماجرای فکر آوینی کتابی است با موضوع گفتارهایی در ...
cache/resized/9fbeadaffe6db7f248c99c58e4be83af.jpg
کتاب «همسایه حیدر» نوشته فاطمه ملکی با تحقیق بتول ...
cache/resized/59473b7526a7b1245ba86423bd3b4912.jpg
عکس رزمندگان استان اردبیل در جبهه‌های حق علیه ...
cache/resized/c388db15b9aea6f541ad0fd1dc3e7f86.jpg
به مناسبت گرامی داشت روز شهدا آیین رونمایی از ...
cache/resized/cc13499ebc08016c8970234fdd9aa860.jpg
اولین کتاب کشور در رثای سپهبد شهید قاسم سلیمانی، ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family