تنها خواسته‌ام درست عمل كردن مسئولان است

شنبه, 17 تیر 1402 15:59 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

كمرش نه از سختی روزگار بلكه از فراق دوری پسرانش خميده شده است. به صورتش كه نگاه می كنم جوانی از دست رفته را ميان خط و خطوط عميق چهره‌اش مي‌بينم.

به گزارش خط هشت؛ از همان لحظه‌ای كه قرار شد مهمانِ خانه پر مهر «صدیقه محمدی‌زاده» مادر سه شهید و یك جانباز سال‌های جنگ شویم، مدام این فكر در سرم می‌چرخید كه این مادر، از شهادت فرزند اول تا جانبازی  و شهادت دیگر فرزندانش چه كشیده است. بی‌قرار بودم تا هر چه زودتر او را ببینم. ذوقی وصف‌ناپذیر برای نقل خاطراتش و صحبت‌هایش در قالب این گزارش داشتم.
كمرش نه از سختی روزگار بلكه از فراق دوری پسرانش خمیده شده است. به صورتش كه نگاه می‌كنم جوانی از دست رفته را میان خط و خطوط عمیق چهره‌اش می‌بینم. فضای ساده خانه شهید پر از صمیمیت و مهربانی است؛ با آنكه مریض‌احوال است، لبخندی از مهر در گوشه لبانش نقش بسته و از خاطراتی می‌گوید كه همیشه برایش تازگی دارد. خاطراتی كه هنوز بوی كهنگی نمی‌دهند و در غبار زمان محو نمی‌شوند. خاطرات مادر شهید تمام‌نشدنی است و من می‌خواهم ساعت‌ها پای صحبت‌هایش بنشینم و او از عشق و علاقه مادرانه‌اش به عزیز دردانه‌هایش بگوید. در اثنای همكلامی، گوهرشاد بختیاری خواهر شهیدان نیز دقایقی با ما به گفت‌وگو می‌نشیند.
 مخالفتی با رفتن بچه‌ها نداشتم
با حبابی از غم و حسرت كه در چشمانش می‌درخشد، می‌گوید: «وقتی سریال كیمیا را می‌دیدم سال‌های جنگ برایم تداعی می‌شد. در ابتدای جنگ همه می‌رفتند. چه آن‌هایی كه می‌توانستند اسلحه به دست بگیرند و چه آن‌هایی كه بلد نبودند. بیشتر مردم برای آنكه ناموسشان به دست دشمن نیفتد مجبور به جنگ بودند.» با لهجه شیرین آبادانی ادامه می‌دهد: «تانك‌ها به آبادان و خرمشهر آمده بودند و دیگر امنیتی نداشتیم. از همسرم خواستم تا برای حفظ جان بچه‌ها به بندر ماهشهر برویم. وقتی به آنجا رفتیم آبادان محاصره و درگیری‌های مسلحانه و نبرد تن به تن به خانه‌ها كشیده شده بود.»  پس از گذشت یك سال از جنگ، تاریخ ایران با آغاز دهه 60 وارد فراز و نشیب سال‌های مقاومت و پایداری می‌شود.
شهرهای جنوب كشور، درگیر نبردهای تن به تن می‌شوند و دلاورمردان ایرانی برای دفاع از ناموس كشور بی‌محابا خودشان را به جبهه‌ها می‌رساندند. شرایط بحرانی سال‌های جنگ مانع مخالفت خانواده‌ها با عزیمت جوانان و نوجوانانشان به جبهه‌های نبرد می‌شود. دلیرزنان جنوب كشور هم پا به پای مردان اسلحه در دست می‌گیرند تا از حریم شهرهایشان دفاع كنند، نفس‌های آبادان و خرمشهر دیگر به شماره افتاده بود: «مخالفتی با رفتن بچه‌ها نداشتم. اگر بچه‌های ما نمی‌رفتند، مردم به راحتی زندگی می‌كردند؟ در آن سال‌ها مردم همه سختی‌ها را به جان خریدند تا ناموسمان دست دشمن نیفتد و دینمان پایمال نشود
  مادرسر مزارم گریه نكن
از سال 59 تا سال 60 بیشتر از یك سال طول نمی‌كشد كه خانواده بختیاری داغ سه فرزند را یكی پس از دیگری متحمل می‌شود. یك ماه به آغاز جنگ «محمدابراهیم بختیاری» یكی از پسران صدیقه‌خانم همزمان با شب شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) در درگیری مسلحانه با قاچاقچیان مواد مخدر به شهادت می‌رسد و پس از او «محمدحسین» فرزند دیگرش در حصر آبادان و منطقه كوی ذوالفقاریه به شدت مجروح می‌شود كه اكنون سال‌هاست با تركش‌های به یادگار مانده از زمان جنگ زندگی می‌كند. «احمدحسین» و «علی‌حسین» دو فرزند دیگرش هم یكی پس از دیگری به شهادت می‌رسند.
ذره‌ای پشیمانی در چشمان این مادر شهید نمی‌بینی و با افتخار از فرزندان شهیدش می‌گوید كه برای پاسداری از این مرز و بوم چگونه به تعلقات دنیوی پشت پا زدند و در اوج جوانی راهشان را اینگونه انتخاب كردند كه همدمشان توپ و تانك و گلوله سرخ باشد. از بنی‌صدر به تلخی یاد می‌كند: «فكر می‌كنم بیستم مهرماه بود كه به آبادان آمد. با آمدنش مردم شهرهای جنوب خوشحال شدند اما امیدواری مردم خیلی زود به ناامیدی تبدیل شد. چراكه نیروهای زیادی از سوی رئیس‌جمهور وقت به جبهه‌ها فرستاده نشد و تنها صفی از بچه‌های 17، 18 ساله در شهرهای مرزی مقاومت می‌كردند. بچه‌هایی مثل فرزندان من كه به عمر خود اسلحه ندیده بودند
مادر قاب عكس سه فرزند شهیدش را در آغوش می‌گیرد. از او می‌پرسیم كدام یك از پسرانش شیطنت بیشتری داشت، اشاره به عكس فرزند كوچك‌ترش علی‌محمد می‌كند و با خنده می‌گوید: «پسر آخرم، علی‌محمد خیلی شیطون بود.» چادرش را روی قاب عكس می‌كشد تا اندك غبار روی آن را پاك كند نگاهش به عكس احمدحسین می‌افتد: «قبل از شهادت یك روز پیشم آمد و از من خواست اگر شهید شد بر سر پیكرش گریه نكنم و بخندم.» بغض گلویش را می‌گیرد و چشم‌های خیسش را زیر چادر پنهان می‌كند و به زور حرف‌هایش را بریده بریده ادامه می‌دهد: «داغ داشتم و می‌سوختم، وقتی پیكرش را آوردند اما وقتی یاد حرف‌هایش افتادم بالای سرش خندیدم....»
 سال‌های بعد از جنگ
همسر صدیقه خانم و پدر شهدا در دهه 70 فوت می‌كند و خانواده بختیاری كوچك‌تر می‌شود. حالا دیگر نگاه دیگر فرزندان خانواده به مادری دوخته شده كه باید بار سنگین مسئولیت خانه را به تنهایی به دوش بكشد.
مادر سختی‌ها و غصه‌ها را به جان می‌خرد تا غم یتیمی، فرزندانش را آزار ندهد. حالا می‌فهمم كه چرا گونه‌هایش با این همه درد‌ تر نشد! آخر او در این سال‌ها به خوبی آموخته كه در برابر سختی‌های زندگی چگونه قد علم كند....
ضربات روحی این خانواده با شهادت پسرعمویی كه حكم یكی دیگر از فرزندان خانواده بختیاری را داشته، بیشتر می‌شود. جوان 17 ساله‌ای كه به همراه دیگر برادران رزمنده‌اش برای پاسداری از كشور با انفجار خمپاره‌ای نزدیك مسجد آبادان به شهادت می‌رسد. خاطر این شهید به قدری عزیز است كه یادآوری لحظه شهادت، احساسات مادرانه صدیقه‌خانم را به اوج غم می‌رساند. آنقدر كه دیگر بغضش را پنهان نمی‌كند و برای مدتی باران چشمانش فضای خانه را دربرمی‌گیرد.
 برخی نسبت به خانواده شهدا نگرش منفی دارند
گوهرشاد بختیاری، خواهر شهیدان هم دقایقی با ما همكلام می‌شود. با گله از بعضی نگاه‌های مردم نسبت به خانواده شهدا می‌گوید: «آسیب روحی كه مادران و پدران ما خوردند و لطمه‌های روحی ما در نوجوانی با هیچ چیز جبران نمی‌شود
با سینه‌ای پر از درد ادامه می‌دهد: «چند سال پیش در جهاد كشاورزی جشنواره‌ای برای شهدا گذاشتند كه با هدایایی از خانواده‌ها قدردانی كردند. اگر بدانید كه برای این هدیه‌ها چه حرف‌هایی كه از همكاران نشنیدم!... خدا شانس بده، خوش به حالتون و... خجالت می‌كشم از بیان اینكه برای یك ظرف میوه‌خوری این حرف‌ها را شنیدم كه همان جا آن را به یكی از خدماتی‌ها بخشیدم...
در دنیا به خانواده‌های آسیب‌دیده در جنگ هنوز هم كمك می‌كنند، منظورم كمك‌هایی است كه می‌خواهند به نوعی جبران آلام و دردهای این خانواده‌ها باشد، متأسفانه در اینجا بعضی از افراد نگرش‌های منفی نظیر اینكه به خانواده‌های شهید امكانات و رفاه تعلق می‌گیرد، را دارند
 تندروی جوانان را جذب نمی‌كند
از خواهر شهدا از زمان حال می‌پرسم، اینكه بسیاری از ارزش‌های گذشته اكنون به ضد‌ارزش تبدیل شده و جامعه امروز تفاوت‌های بسیاری با سال‌های جنگ كرده است.
گوهرشاد بختیاری پاسخ می‌دهد «یك سری دست‌های ناپاك به هم گره خورده و روی اعتقاد و ایمان جوانان كار می‌كنند تا جوشش دینی از بین برود اما به هر حال هر زمانی برای خودش شرایطی را می‌طلبد. مردم آن دوره به نیت امام (ره) و انقلاب و اسلام جلو رفتند و نگذاشتند ذره‌ای از خاك میهنمان به دست دشمن بیفتد.  ارزش‌هایی كه امروز تبدیل به ضد ارزش شده ناراحت‌كننده است اما نمی‌توانیم تندروی كنیم. بعد از انقلاب حكومت ما تبدیل به حكومتی دینی شد كه یك‌سری مسائل را تحت‌الشعاع قرار داد.
جا دارد تا معیارهای دینی ما تعدیل شود اگر با تندروی باشد قطعاً جوانان نمی‌پذیرند. باید برای حفظ یاد شهدا و یادآوری اهداف آن‌ها حركتی كنیم كه جوانان امروز و آیندگان درك كنند كه شهیدان برای حفظ چه آرمان‌هایی پا در میدان جنگ گذاشتند. البته جای شكرش باقی است كه كماكان حرمت شهدا در مملكت حفظ می‌شود و مردم قدردان شهیدان هستند و خدای نكرده به مرحله‌ای نرسیدیم كه به شهدا بی‌حرمتی شود اما اگر این حركت‌ها را شما به عنوان رسانه‌های جمعی انجام ندهید چگونه راه شهدا و اهدافشان برای مردم بازگو و به منصه ظهور ادبی كشیده شود؟
چگونگی بیان این مطالب مهم است؛ عشقی كه مردم را به جبهه‌ها می‌كشاند جدا از دفاع از خاك، امام (ره) و انقلاب بود. همه بر حفظ نظام معتقدیم، باید شرایط آن زمان، اكنون و آینده حفظ شود تا به تعادل برسیم
 مادر شهیدان ساكت گوشه‌ای نشسته و از او می‌خواهیم اگر درخواستی از مسئولان دارد بگوید تا تریبونش باشیم. مادر تنها یك جمله می‌گوید: «فقط مسئولان درست عمل كنند. من دیگر درخواستی ندارم!» طبق گفته خواهر شهدا چند باری سردار احمدی‌مقدم، دكتر قالیباف، شهرداران منطقه، مسئولان سپاه و نیروی انتظامی به خانواده بختیاری سرزده‌اند تا مشكلات آن‌ها را رفع كنند اما عزت نفس مادر شهید نمی‌گذارد تا مشكلی را بازگو كنند: «اگر سر بی‌شام به زمین بگذارم هیچ وقت نمی‌گویم مشكلی دارم!»
 شهید محمدابراهیم بختیاری
ولادت: 1338/ شهادت:1359 مصادف با شب 21 ماه رمضان یك ماه قبل از جنگ/ محل شهادت: آبادان در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر
  شهید احمد‌حسین بختیاری
ولادت:1339/شهادت:1359/محل شهادت: خرمشهر
  شهید علی‌حسین بختیاری
ولادت:1341/شهادت: 1360/محل شهادت: آبادان
  جانباز محمدحسین بختیاری
جانباز 40 درصد/متولد:1337/محل مجروحیت: كوی ذوالفقاریه آبادان در حصر آبادان/مجروحیت: چشم و تركش‌های باقیمانده در بدن/مسئولیت: توپ 106

 

 

منبع: شهدای فراجا

خواندن 153 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/f714239526d247f01ba72774895414aa.jpg
کتاب « ب مثل بابا ع مثل عشق» به نویسندگی «فرانک ...
cache/resized/c0eb470bcee87c9607e9d980bedac252.jpg
کتاب «نارگول» مجموعه داستان‌های ترکی آذربایجانی ...
cache/resized/30ce90b265575319c4e20807f73088c9.jpg
مجموعه شعر دفاع مقدس با عنوان «سطری از رگ‌های ...
cache/resized/9b78be751016054d15384e51dce46f66.jpg
کتاب «پرواز با خورشید» سرگذشت پژوهی شهدای دهه اول ...
cache/resized/1d6bdd68195fd28182a7b5375c42b3a5.jpg
کتاب «پیام افق» مجموعه اشعار «میر داود خراسانی» ...
cache/resized/648e03a74b645c23d652f178eba18670.jpg
اکبری که نگارش «آخرین فرصت» را فرصت ناب زندگی‌اش ...
cache/resized/93f4eb7bff33a45e387b33707ce87cdd.jpg
امروز به مناسبت چهل و چهارمین هفته دفاع مقدس از ...
cache/resized/faf58c1d54b1975680b9c3141b6179d7.jpg
کتاب «بر مدار مد» بررسی تاثیر عوامل برترساز توان ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family