به گزارش خط هشت، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرمودند: ما با گذشت حدود چهار دهه، یک کانون عظیم و کاملاً مجهّز دفاعی و نظامی و بزرگترین سازمان ضدّ تروریستی دنیا را داریم. امروز سپاه بزرگترین سازمان ضدّ تروریستی در همهی دنیا است؛ یک سازمان مجهّز نظامی است؛ یک سازمان کارآمد و مستقلّ که کارهایی میتواند انجام دهد که خیلی از ارتشهای بزرگ دنیا نمیتوانند انجام بدهند.
پایهگذاری بزرگترین سازمان تروریستی دنیا| قدرتمندترین ارتش جهان باخت!
اواخر پاییز ۱۳۵۹ بود. «رونالد ریگان» در انتخابات با شکست «جیمی کارتر» به مقام ریاست جمهوری آمریکا رسید. هنوز مراسم تحلیف برگزار نشده بود. در بازه زمانی میانِ انتخابات و روز تحلیف ریاست جمهوری آمریکا (روز ۳۰ دی ۱۳۵۹)، افراد زیادی به دیدار زمامدار جدید کاخ سفید میرفتند.
«کنت دومارانش» رئیس سازمان جاسوسی فرانسه (SDECE) یکی از این افراد بود. مشاوران ریگان گفته بودند که اگر فقط یک اروپایی باشد که باید پیش از عزیمت به کاخ سفید او را ببینید، همین فرد است.

«کنت الکساندر دومارانش»
رئیس سازمان جاسوسی فرانسه (SDECE) و مشاور «ریگان» رئیس جمهور اسبق آمریکا
مدت ریاست: ۱۹۷۰ – ۱۹۸۱ میلادی
فکر ریگان در آن برهه زمانی معطوف به دو بحران بود. اول، موضوع گروگانهای سفارت آمریکا در تهران و دوم، گسیل ارتش شوروی به افغانستان بود. هنگامی که دمارانش وارد محل ملاقات شد، ریگان گفت: «آه! مردی اینجاست که پیشبینی کرد، روسها درست در ساعت و روز مناسب وارد افغانستان میشوند.»[1]
این جلسه، اولین نشست از سلسله ملاقاتهای دومارانش با ریگان در طول ریاست جمهوریاش بود. ولی به یاد ماندنیترین دیدار در میان تمام جلسات، دومین ملاقات با ریگان کمی بعد از مراسم تحلیف بود. در آن زمان، بحران سفارت آمریکا در تهران به پایان رسیده بود و موضوع افغانستان بزرگترین مشغله فکری ریگان بود. رقیب اصلی آمریکا دی ۱۳۵۸ به افغانستان لشکر کشیده بود و بلوک غرب درصدد بودند این کشور را به ویتنامِ روسها تبدیل کنند.
ویتکُنگها (کمونیست ویتنامی) امپراتوری فرانسه در ویتنام، کامبوج و لائوس را پس از جنگ جهانی دوم نابود و این کشور را برای ارتش آمریکا تبدیل به باتلاق کردند. باتلاقی که ۶۰ هزار نظامی آمریکایی را به هلاکت رساند.
«برژینسکی» مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت کارتر در مصاحبهای گفته بود: روزی که روسها از مرز [افغانستان] گذشتند، من به رئیس جمهور کارتر نوشتم که ما هم اکنون این فرصت را داریم که به روسها جنگ ویتنامشان را عرضه کنیم.[2]
در همین راستا، «برژینسکی» در مرز جنوبی افغانستان به چریکهای مبارز علیه شوروی گفت: «آن زمین آنجا (اشاره به افغانستان) متعلق به شماست و روزی به آن بازخواهید گشت. زیرا مبارزهتان به پیروزی منجر خواهد شد. شما دوباره خانه و مساجد خود را پس خواهید گرفت.»
سخنرانی برژینسکی در مرز افغانستان

«زبیگنیو برژینسکی» دهمین مشاور امنیت ملی آمریکا (۱۹۷۷ -۱۹۸۱ میلادی)
برژینسکی به معماری طالبان و القاعده در جریان جنگ افغانستان متهم است
او طراح عملیات شکست خورده «پنجه عقاب» پس از انقلاب ایران بود
سازش مصر و رژیم صهیونیستی در دوره این فرد بود
دومارانش با تاسی از ویتنام به ریگان گفت که ما نمیتوانیم یک میلیون نیرو به افغانستان اعزام کنیم اما در صورت امکان، بنده پیشنهاد میکنم که عملیاتی که من آن را مسکیتو (پشه مالاریا - Mosquito) مینامم، آغاز کنیم.
ریگان پرسید: چرا مسکیتو؟ رئیس سازمان جاسوسی فرانسه پاسخ داد: یک پشه نمیتواند خرس را بکشد، ولی میتواند آن قدر او را آزار دهد که دیگر نتواند بخوابد، چیزی بخورد و از آن همه وزوز گیج میشود. تا به حال کسی ندیده که خرس یک پشه مالاریا را بکشد. پشه مالاریا میتواند یک دشمن بسیار خطرناک باشد.
طرح فرانسوی مبتنی دو رکن بود: پخش مواد مخدر میان نظامیان شوروی نظیر آنچه برای ارتش آمریکا در ویتنام رخ داد و توزیع شب نامه با ظاهری دقیقا مشابه روزنامه ستاره سرخ (روزنامه اصلی ارتش شوروی) که حاوی شکستهای امپراتوری جهت تخریب روحیه سربازان روس بود.
همزمان، دیکتاتورهای وابسته در جهان عرب (به طور خاص مصر) از دهه ۶۰ میلادی درگیر طیفی بودند که متاثر از سازمان سنی اخوان المسلمین وارد فاز مبارزات مسلحانه علیه رژیمهای دیکتاتوری خود شده بودند. حمله شوروی به افغانستان تبدیل به فرصتی برای صادرات این بحران از سوی متحدین آمریکا شد.
«هادی معصومی زارع» پژوهشگر آسیای عربی و جنبشهای اسلامی در همین رابطه میگوید: «آمریکا با همکاری سرویسهای اطلاعاتی پاکستان و سعودی، از جهادیها برای زمین گیرکردن شوروی در افغانستان بهره میبرد. نمونه فعالیتهای عمرعبدالرحمن در امریکا و جمع کمکهای مالی برای جهادگرایان در قلب امریکا از این قبیل است.»
«معصومی زارع» افزود: «خروج جریان جهادگرایی [سلفی] از مصر به دیگر کشورهای اسلامی و سنگ بنای شکلگیری حرکت جهانی جهاد که یک دهه بعد در سازمان القاعده متبلور شد، به طور جدی مرهون حمله شوروی به افغانستان بود. مصر و کشورهای عربی در آن سالها زمینه خروج جهادگرایان جهادی از کشورهایشان را فراهم کرده و با آزاد ساختن بسیاری از ایشان از زندانهایشان، اقدام به پمپاژ ایشان به افغانستان کردند. چیزی که از آن به صادرات بحران یاد میکنیم. البته باید حواسمان را جمع کنیم که میان مجاهدین افغان (و برخی از مجاهدان غیرافغانی) با جریان جهادی مصطلح تفاوتهای بنیادینی وجود داشت. اگرچه کنار هم علیه شوروی میجنگیدند.»[3]
نیویورک تایمز (The New York Times) به نقل از وزیر دفاع مصر در سال ۱۹۸۰ میلادی صریحاً نوشت که نیروهای چریکی در حال آموزش در این کشور برای اعزام به جبهههای نبرد در افغانستان هستند. [4]
اندیشکده بروکینگز (The Brookings) نوشت: «سیا در دهه ۱۹۸۰ بزرگترین عملیات مخفی در تاریخ خود را برای شکست ارتش شوروی در افغانستان طراحی کرد که از یک پناهگاه امن در پاکستان بود.»[5]
آسوشیتدپرس (The Associated Press) نوشت که CIA در چارچوب یک برنامه سری تحت عنوان عملیات گردباد (Operation Cyclone) از طریق ژنرال «ضیاءالحق» رئیس جمهور نظامی وقت پاکستان ( ۱۹۷۸ – ۱۹۸۸) اسلحه و پول برای جنگ با شوروی ارسال میکند. در سایه این عملیات سری بود که داوطلبانی از کشورهای سنی مذهب برای جنگ در افغانستان عازم پاکستان شدند. «بن لادن» یکی از هزاران داوطلب بود.[6]

اسامه بن لادن (ریاض ۱۹۵۷ میلادی - پاکستان ۲۰۱۱ میلادی)
پس از لشکرکشی شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ میلادی عازم نبرد شد
کار ویژه بن لادن جذب و سازماندهی داوطلبان عرب برای نبرد بود
این سرمایهدار سعودی در سال ۱۹۸۸ میلادی القاعده را ایجاد کرد
اقدامات او منطبق بر عملیات گردباد CIA بود!
ارتش شوروی پس از ۱۵ هزار کشته و ۳۵ هزار زخمی مجبور به ترک افغانستان در بهمن ۱۳۶۷ شد. [7] این جنگ، یک زخم کاری بر پیکره اقتصاد شوروی بود. در این جنگ ۱۰ ساله ۶۲۰ هزار نظامی شوروی در افغانستان جنگیدند و ۴۵۱ هلیکوپتر و هواپیما، ۱۴۷ تانک، ۱۱ هزار و ۳۶۹ کامیون و تانکر سوخت شوروی طبق آمار رسمی منهدم شدند.[8]

سپهبد بوریس گروموف آخرین نظامی شوروی بود که از افغانستان خارج شد
تاریخ: ۲۶ بهمن ۱۳۶۷ (۱۵ فوریه ۱۹۸۹ میلادی)
تاریخ آغاز لشکرکشی: دی ۱۳۵۸
کمتر از دو سال بعد، اتحاد جماهیر شوروی برای همیشه از صفحه جهان حذف شد. خروج نیروهای شوروی، نقطه شروع جنگ داخلی میان مبارزان علیه شوروی بود. طالبان در نهایت سال ۱۳۷۵ به کمک بلوک متحد آمریکا نظیر سعودی و پاکستان بر افغانستان مسلط شد.
بلوک غرب به رهبری آمریکا درصدد پروژه ویتنام سازی در افغانستان برآمد. نیرویی که از سراسر جهان روانه افغانستان شد توانست قدرتمندترین ارتش اتمی جهان را شکست دهد. اما این پایان کار نبود. همین نیرو پس از انحراف در ساختار عقایدی، طی سه دهه بعد، عامل اجرایی ویرانگرترین جنگهای قرن بیست و یکم شد.
بزرگترین لشکرکشی قرن بیست و یکم| جنگ جهانی چهارم آغاز شد!
روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی (۲۰ شهریور ۱۳۸۰ ه.ش) مرگبارترین عملیات تروریستی تاریخ آمریکا به وقوع پیوست. برحسب ظاهر ۱۹ چریک القاعده به فرماندهی بنلادن توانستند از ۱۵ لایه امنیتی وقت آمریکا عبور کنند و به وسیله دو هواپیما به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی انتحاری بزنند!

لحظه برخورد دو هواپیما به دو برج تجارت جهانی
حمله ادعایی القاعده تبدیل به بهانه آمریکا برای بزرگترین لشکرکشی قرن بیست و یکم شد. «جیمز وولسی» رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) در دولت کلینتون روز ۱۴ فروردین ۱۳۸۲ در میانه لشکرکشی آمریکا به عراق گفت: ایالات متحده آمریکا درگیر جنگ جهانی چهارم است. [9]
«وولسی» جنگ سرد ۴۵ ساله میان آمریکا و شوروی را جنگ جهانی سوم توصیف کرد. این مقام امنیتی آمریکا گفت که فکر میکنم جنگ جهانی چهارم بیشتر از جنگ جهانی اول یا دوم برای ما طول بکشد و ابراز امیدواری کرد که همانند جنگ سرد بیش از چهار دهه طول نکشد.
رئیس سابق سیا هدفِ جنگ چهارم را نابودی آیتاللهها در ایران، فاشیستها در عراق و سوریه و افراطگرایان القاعده عنوان کرد. شش ماه قبل از این عبارات توهین آمیز، ایران و آمریکا بزرگترین همکاری راهبردی تاریخ فیمابین را انجام داده بودند ولی آمریکا پس از اتمام، همکاری، ایران را محور شرارت خطاب کرد! (ماجرا را بخوانید)

«جیمز وولسی» رئیس سازمان CIA آمریکا در دولت بیل کلینتون
او لشکرکشی آمریکا در سال ۲۰۰۱ را جنگ جهانی چهارم نامید
ژنرال «کلارک» فرمانده اسبق یوکام (نیروهای ارتش آمریکا در قاره اروپا) نیز پنج ماه بعد از فتح بغداد مشابه این ادعا را فاش کرد. او گفت که آمریکا بعد از اشغال افغانستان برنامهریزی کرد طی ۵ سال ۷ دولت را سرنگون کنند که ایران آخرین کشور در فهرست بود. [10]
ایران در سال ۲۰۰۳ توسط ارتش آمریکا محاصره نظامی شد. قریب به ۶۰% نیروهای مسلحِ این کشور مستقیماً وارد همسایگی ایران شدند. هدف، باز تعریف مرزهای قریب ۲۰ کشور حدفاصل سرحدات چین تا سواحل مدیترانه بود.
جنگ جهانی چهارم از سوی رئیس اسبق سازمان جاسوسی فرانسه (SDECE) نیز به کار برده شد. این عبارت از سوی «دومارانش» تعبیر به جنگی است که یک طرف آن مستضعفین جهان و طرف دیگر آن کشورهای ثروتمند جهان هستند و آن را جنگ جنوب - شمال نامید.