«نماد وحدت»؛ 20 خاطره شفاهی از شهید مفتح

پنج شنبه, 29 آذر 1397 13:45 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

این نوشتار گزیده ای است از خاطرات ناب آن شهید والامقام که در شماره 14 ماهنامه شاهد باران به همت گروه مجلات شاهد منتشر شده است.

 

به گزارش خط هشت ، شهید آیت الله دکتر مفتح در زمره عالمانی است که عمر شریف خویش را در راه احیای معارف اسلامی و نشر فرهنگ اهل بیت به کار گرفته و در سنگرهای گوناگون به ستیز با جهل و تباهی و ستم پرداخته اند. آن اسوه فضیلت برای آنکه دانشگاه را از تهاجم فرهنگی استعمار و علفهای هرز طاغوتی نجات دهد چشمه هایی از ارزشهای والای دینی را در این کانون اندیشه ، جاری ساخت و در عصری که نغمه جدایی دین از دانش ‍ سازگردیده بود و شب پرستان کوردل با تبلیغات نفاق افکنانه خویش بذر تنافر و ضدیت بین حوزه و دانشگاه می پاشیدند نامبرده این دو کانون را به هم پیوند داد و فرهنگ حاکم بر دانشگاه را که ارمغان غرب بود متحول ساخت و باورهای دینی را بر فضای آن حاکم نمود و به مصداق زکاة العلم نشره جرعه هایی از اندیشه هایی را که در حوزه آموخته بود به کام دانشجویان شیفته فضیلت سرازیر نمود.

این نوشتار گزیده ای است از خاطرات ناب آن شهید والامقام که در شماره 14 ماهنامه شاهد باران به همت گروه مجلات شاهد منتشر شده است.

1. ارتباط شهید مفتح و شهید مطهری با یکدیگر بسیار عمیق بود و دائماً با یکدیگر رفت و آمد داشتند. بسیاری از اوقات شهید مطهری سخنرانی داشتند و نمی توانستند بروند، شهید مفتح جای ایشان می رفتند و یا بالعکس، مثلاً شهیدمطهری بعد از سالها، در منبر مسجد جاوید که شهید مفتح امام جماعت آنجا بودند، صحبت کرد، در آنجا در ایام ماه مبارک از شب نوزدهم تا شب بیست وسوم، پنج شب به جای شهید مفتح سخنرانی کردند. رابطه این دو بزرگوار بسیار نزدیک بود. -گفت و شنود با مهندس محمد مهدی مفتح، ص17 ماهنامه شاهد یاران

2. ایشان همیشه اوقات مشخصی را برای مطالعه داشتند و هر مشکلی که پیش می آمد و هر گرفتاری ای که بود، آن ساعات را باید صرف مطالعه می کردند و این برنامه را تغییر نمی دادند. یادم هست در روزهایی که اوج مسائل و درگیریهای انقلاب بود، ایشان باز هم از تحقیق و مطالعه غافل نمی شدند. -گفت و شنود با مهندس محمد صادق مفتح، ص21 ماهنامه شاهد یاران

. 3 مسجد جاوید را که به همت شهید مفتح تبدیل به مرکز مبارزه شده بود، در سال 52 بستند و ایشان را به زندان انداختند. چند ماهی زندان بودند و به محض اینکه آزاد شدند، مسجد نیمه ساخت قبا را به عنوان مرکز مبازره انتخاب کردند. برای انتخاب نام این مسجد با دوستانشان مشورت کردند و این نام را از مسجد قبایی که آغازگر انقلاب رسول اکرم -ص بود، الهام گرفتند. همان گونه که مسجد قبا در زمان حضرت رسول -ص منشأ حرکت و تحول نوینی در اسلام شد، مسجد قبا را نیز به همین نیت نامگذاری وآیه«لمسجد اسس علی التقوی» را به عنوان آرم مسجد انتخاب کردند و مبارزاتشان را در آنجا شکل دادند. -گفت و شنود با حجت الاسلام محمد هادی مفتح، ص25 ماهنامه شاهد یاران -

4 . داشتم اخبار ساعت 6 را گوش می دادم. آخرین جمله این بود که ترور آقای مطهری را گروه فرقان به عهده گرفت. ناگهان چهره پدرم درهم رفت، به شدت ناراحت شدند. بعد به کتابخانه شان که در طبقه پایین بود رفتند و نیم ساعتی آنجا بودند و وقتی برگشتند چشمهایشان کاملاً قرمز بود. بعد هم که آمدند و برادرم ایشان را به منزل آقای مطهری برد و آنجا بزرگان جمع شده بودند که مراسم تشییع جنازه انجام شود. شهادت آقای مطهری بسیار برای پدرم دردناک بود و یادم هست که بعد از این حادثه، یک جور انکسار و شکستگی در ایشان مشاهده می شد. گفت و شنود با حجت الاسلام محمد هادی مفتح، ص28ماهنامه شاهد یاران

«نماد وحدت»؛ 20 خاطره شفاهی از شهید مفتح

 

5 . ایشان عادت داشتند صبح زود برای پیاده روی بروند و موقع برگشتن نان سنگک و پنیر بخرند، عادتشان بود که با تک تک کاسبها احوالپرسی کنند و اگر موقعیت مناسب بود، با آنها دست بدهند. بسیار خوش خلق و مردمدار بودند. -گفت و شنود با عبدالکریم دلداده _داماد شهید مفتح-، ص51 ماهنامه شاهد یاران

6. ایشان بسیار با دانش آموزان گرم و صمیمی بودند و در گوش کردن به سئوالات بچه ها بسیار حوصله به خرج می دادند و به همین دلیل خیلی مورد توجه قرار می گرفتند و بچه ها بسیار دوستشان داشتند. ایشان حتی پیشنهاد می کردند که اگر عده ای از بچه ها درسی را متوجه نشده اند، می توانند در ساعاتی دیگر، بدون چشمداشتی، برای آنها کلاس فوق العاده بگذارند، کما این که برای خود من این کار را کردند و من در منزلشان، نزد ایشان فلسفه می خواندم. -گفت و شنود با سید باقر سخائی، ص52 ماهنامه شاهد یاران

7. مرحوم شهید مفتح خودشان ممنوع المنبر بودند و اجازه نداشتند صحبت کنند. ایشان در هفته یکی دو بار، همان طورکه سر سجاده نشسته بودند، رویشان را به مردم می کردند و به عنوان ترجمه دعا و یا به عنوان بحثی درباره آیه ای از قرآن صحبت می کردند و تقریباً مطالبی را باید می گفتند در ظرف ده دقیقه یا یک ربع بیان می کردند. -گفت و شنود با ماشاءالله رحیمی، ص63، ماهنامه شاهد یاران

8 . شهید مفتح در دانشکده الهیات بسیار متواضع و متعهد و متعبد بودند و در اتاقشان همیشه به روی همه اساتید باز بود. رؤسای همه دانشکده ها منشی دارند و باید وقت قبلی گرفت، ولی در اتاق ایشان به روی همه، حتی کسانی که در مقام شفاعت ایشان از خودشان برمی آمدند. باز بود. من یک روز ناظر بودم که یکی از اینها که تحت تعقیب بود نزد آقای مفتح آمد که از او شفاعت کنند که برایش گرفتاری درست نشود. -گفت و شنود با حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد باقر حجتی، ص39 ماهنامه شاهد یاران

9 . در روزهای آخر ماه رمضان بود که شهید مفتح اعلام کردند که ما مثل گذشته نماز عیدفطر را در همان قیطریه برگزار می کنیم و یک پله جلوتر رفتند و گفتند، بنا بر سنت اسلامی از منزل تا محل برگزاری نماز را پیاده خواهیم رفت. برنامه ریزی شد که مردم ازمسجد، جلوی منزل ما بیایند و از آنجا شهید مفتح جلوی جمعیت حرکت کردند تا به قیطریه رسیدیم. اولین راهپیمایی عملاً به این ترتیب شکل گرفت. شعارها ابتدا شعارهای تکبیر روز عید فطر بود و به تدریج شعارها به شعارهای دیگری مثل «الله اکبر»، «نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ» تبدیل شد تا به بالاخره به قیطریه رسیدیم. در آنجا جمعیت فوق العاده زیاد بود. شهید مفتح نماز را برگزار کردند و شهید باهنر هم سخنرانی داشتند. پس از آن جمعیت برای راهپیمایی حرکت کرد. این برنامه غیر از برگزاری نماز عیدفطر که اهمیت فوق العاده ای داشت، از این جهت که با یک راهپیمایی کوچک از جلوی منزل شهید مفتح آغاز و سپس به آن راهپیمایی عظیم منجر شد، نقطه قابل توجهی در تاریخ مبارزات انقلاب است. در اثر همین راهپیمایی، جنبش و مبارزات اسلامی شکل مردمی و گسترده ای به خود گرفت، یعنی توده مردم وارد صحنه انقلاب شدند. -گفت و شنود با مهندس محمد مهدی مفتح، ص18 ماهنامه شاهد یاران

«نماد وحدت»؛ 20 خاطره شفاهی از شهید مفتح

. 10 بعد از شهادت شهید مطهری، ضرورت ایجاب می کردکه محافظانی داشته باشند این وضعیت ناراحتشان می کرد و دائماً به زبان می آوردند که چقدر قبلاً بهتر بود و راحت تر با مردم در تماس بودیم در زندگی شخصی ایشان هیچ تغییری پیدا نشده بود و سعی می کردند این موارد را حذف کنند، مثلاً یک شب دیروقت با ماشین ضدگلوله ای که در حیاط منزل می گذاشتند به خانه آمدند. در طبقه همکف پاسدارها بودند و طبقه بالا ما زندگی می کردیم. شهید مفتح صبح زود جلسه داشتند، دیده بودند که پاسدارها شب قبل تا دیروقت بیدار بوده و از ایشان مراقبت کرده بودند به خودشان گفته بودند که بهتر است آنها استراحت کنند. ژیان را روشن کردند. محافظان صدای استارت ژیان را می شنوند و روی سابقه، حدس هم می زدند که کار ایشان باشد، فوراً ماشینهای ضدگلوله به دنبال ژیان راه می افتند و دو سه تا کوچه پایین تر به ایشان می رسند و می گویند ما در برابر حفاظت از جان شما وظیفه قانونی داریم و گلایه کرده بودند که چرا این کار را می کنید؟ -گفت و شنود با مهندس محمد مهدی مفتح، ص20 ماهنامه شاهد یاران

.11 شهید مفتح با دکتر شریعتی رابطه بسیار خوبی داشتند. حتی آخرین جلسه ای که قبل از رفتن دکتر شریعتی به انگلیس بود که به شادی ختم شد، دکتر شریعتی تازه از زندان آزاد شده بود و روزنامه کیهان آن زمان سلسله مقالاتی از دکتر شریعتی را چاپ کرد. سلسله مقالاتی به نام اسلام و مارکسیسم، که خیلی هم سروصدا کرد. بحث مفصلی درگرفت که شهید مفتح از دکتر حمایت کردند. البته هر دو بحثهای مفصل و فراوانی با هم می کردند، ولی به عنوان مصلحی که روی مسائل زیاد کار کرده، شریعتی را قبول داشتند وحتی بعد از شهادت دکتر شریعتی، شهید مفتح به سوریه رفتند و در تشییع جنازه وی شرکت کردند. -گفت و شنود با مهندس محمد صادق مفتح، ص22 ماهنامه شاهد یاران

12 . جوانان از طبقات مختلف، به خصوص دانشجویان، زیاد به منزل ما رفت و آمد داشتند. شهید مفتح با آنها برخورد بسیار ملاطفت آمیزی داشتند و اشتباهاتشان برای ایشان قابل اغماض بود یکی از دوستان وی نقل می کند قبل از انقلاب یک بار مسجد قبا بودم و بعد از نماز عده ای با شهید مفتح نشسته بودیم و جوانی که خیلی سرو شکل مناسبی نداشت، بعد از نماز آمد و بی مقدمه گفت، ”حاج آقا!این کار حلال است یا حرام. " شهید مفتح جواب می دهند که”نه! همه اش حرام نیست. " آن زمان این صحبت برای ایشان خیلی عجیب بوده و ازشهید مفتح می پرسند که چطور چنین جوابی داده اند. شهید مفتح می گویند این جوان به هر حال آمده بود و اگر قرار باشد من بالصراحه جواب منفی بدهم دیگر فردا پیدایش نمی شود، ولی با این پاسخ که همه اش حرام نیست، او را جذب می کنیم و به مرور تصحیح می شود. شهید مفتح به هر حال حرف خلاف اسلام نزده بودند، ولی اگر با صراحت و مثل دیگران جواب می دادند، برخی از جوانان را طرد می کردند. ایشان سعی می کردند تا جایی که لطمه ای به هدف نخورد، چندان سختگیری نکنند. -گفت و شنود با حجت الاسلام محمد هادی مفتح، ص28ماهنامه شاهد یاران

. 13 من به صراحت به ایشان می گفتم که در مورد منبرهایم با آقای مطهری مشورت کرده ام و ایشان فرموده اند که فلان حرف را بزنم یا نزنم و در واقع از ایشان خط می گیرم، شهید مفتح نه تنهاحساسیتی نشان نمی دادند، تشویق هم می کردند و این واقعاً یک سجیه بارز اخلاقی است. شاید اگر کس دیگری در مقام مدیریت مسجد قبا بود، به اوبرمی خورد. من در مسجد ایشان منبر می رفتم و صراحتاً می گفتم که از کس دیگری خط می گیرم و ایشان نه تنها ناراحت نمی شدند که خوشحال هم بودند. -گفت و شنود با حجت الاسلام محمد هادی مروی، ص35 ماهنامه شاهد یاران

14 . نکته ای که من در رفت وآمدهائی که به منزل ایشان داشتم و نیز همکاری در عرصه ها و جاهای مختلف با ایشان، متوجه شدم، تقید محض ایشان به رعایت موازین و احکام دینی بود. ایشان انسانی بودند دین باور و محکم و از نظر اخلاقی سالم. مثلاً بارها مشاهده می شد که اگر کسی غیبتی می کرد و یا حرفی می زد که شائبه غیبت در آن بود، به شدت ناراحت می شدند و به هر نحو ممکن مسیرصحبت را عوض می کردند. -گفت و شنود با حجت الاسلام و المسلمین علی جلالی خمینی، ص37 ماهنامه شاهد یاران

15 . آقای مفتح در مراسمی که در دانشگاه برای تجلیل از شاه برگزار می شد، حتی یک بار هم نرفتند و حتی یک روز هم کلاسهایش را تعطیل نکردند. یک روز به عنوان روز شکرگزاری همه کلاسها را تعطیل کرده بودند، اما دانشگاه باز بود، ایشان کلاسشان را برگزار کرده اند. این کار، خیلی سخت بود و در دانشکده چند بار گفته شد که آقای مصلح و دیگران کلاسهایشان را تعطیل کرده اند، شما چرا تعطیل نمی کنی؟ ایشان با یک ریشخند می گفتند، ”چرا باید کلاسم را تعطیل کنم؟چه اتفاقی افتاده است؟" آن روزها می گفتند؛ «روز رفع خطر از ذات مبارکملوکانه». ایشان می فرمود، ”کی این اتفاق افتاده؟ چه خبر شده؟" -گفت و شنود با حجت الاسلام و المسلمین هادی غفاری، ص42 ماهنامه شاهد یاران

16 . ایشان گاهی پیشنهادی می کردند که جلسات جامعه روحانیت در منزل ایشان تشکیل شود. آن زمان محلی انتخاب نشده بود و ایشان از همه پیشگام تر بودند و جلسات ابتدا در منزل ایشان برگزار شد. این تشکیلات از قبل از پیروزی انقلاب و حتی تا سالها بعد از آن، منشاء خدماتی بوده است و فعلاً هم هست. زمانی که امام راحل در نجف اشرف تشریف داشتند، شهید مفتح و یا شهید مطهری و یا شهید بهشتی با امام تماس می گرفتند و نظرات امام را اخذ و به جامعه روحانیت مبارز تهران منتقل می کردند. -گفت و شنود با حجت الاسلام و المسلمین محسن مجتهد شبستری، ص45 ماهنامه شاهد یاران

. 17 در بازداشت 27 نفر از علمای بزرگ تهران که در شب اول ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد، در یکی از منازل علمای غرب تهران دور هم جمع شدیم. از جمله آقایان شهید مفتح و شهید بهشتی هم و بیست وچند تن از علمای عالی مقام تهران حضورداشتند. بنده هم بودم. آن شب از همانجا با امام تماس حاصل شد و کسب تکلیف گردید. نزدیکی های سحر، آن جلسه تمام شد. همین که از منزل خارج شدیم، دیدیم که منزل در محاصره است. ما را آن شب بردند و در بازداشتگاه نگه داشتند فردا ظهر، نمازهای جماعت مساجد تهران تعطیل شدند. رژیم هم ترسید که ادامه این تعطیلی نمازها، کار به دستش بدهد و در ماه رمضان انفجار به وجود آید، لذا بعد از 17، 18 ساعت از ما عذرخواهی و آزادمان کردند. مرحوم شهید مفتح فرمودند کاش این زندان طولانی می شد که اثر مثبت آن بیشتر می شد. -گفت و شنود با حجت الاسلام و المسلمین محسن مجتهد شبستری، ص45 ماهنامه شاهد یاران

18 . ایشان به قدری مهربان و ساده زیست و متواضع بودند که همه می توانستند نزد ایشان بنشینند و ساعتها درد ودل کنند. عشق خاص شهید مفتح به جوانان مثال زدنی بود. بعد از خروج دکتر شریعتی از ایران، هدایت جوانان کلاً به عهده شهید مفتح قرار گرفت. ایشان بارها به من می گفتند، «وقتی به مسجد قبا می آیم و جمع پر شور جوانان و مباحث مورد علاقه آنها را می بینم، احساس شعف می کنم، چون اینها همه وجود من هستند. من احساس می کنم که آینده این حرکتی که در پیش گرفته ایم، به دست این جوانهاست. » -گفت و شنود با محمد پیشگاهی فرد، ص46 ماهنامه شاهد یاران

19 . در سال 37 از مشهد به قم رفتم و شهید مفتح را شناختم. ایشان در آن موقع جزو فضلا و یکی از چهره های فاضل و برجسته و یکی از روحانیون متجدد یعنی در زمره کسانی بودند که اعتقاد داشتند حوزه علمیه باید از حصاری که دور خودش کشیده است، باز کند، هم دیگران را به حیطه خود راه بدهد و هم خود به عرصه های دیگر راه بیابد و نیز بر ابعاد بینش جهانی خودش بیفزاید، دنیا را، دانشها را، دانشمندها را، جریانها را، مسائل سیاسی را، مسائل فرهنگی نوین را، چیزهایی را که دشمنان ما می دانند و ما نمی دانیم، همه را بداند. -مقام معظم رهبری، ص3 ماهنامه شاهد یاران

. 20 خاطرم هست قبل از این که پیروزی انقلاب پیش بیاید، یعنی ایام نزدیک به 22 بهمن 57، یک روز، صبح، طبق معمول با پدرم سوار اتومبیل شدیم. من رانندگی می کردم، بعد دنبال شهید مطهری می رفتیم. آنها را می رساندم و دنبال کار خودم می رفتم. شهید مطهری از جیبشان نواری را بیرون آوردند و به شهید مفتح گفتند، ”این نوار تفسیر قرآن یک فردی است. من دیشب این را گوش کردم و دیدم گوساله سامری را به نظام سرمایه داری تشبیه کرده!" آقای مطهری به شدت ناراحت و عصبانی بودند و رگه هایی از التقاط را در این نوع برداشت از قرآن می دیدند. تا این حد به هم نزدیک بودند و تصمیماتشان متاثر از یکدیگر بود. -گفت و شنود با مهندس محمد مهدی مفتح، ص17 ماهنامه شاهد یاران

 

 

منبع: نوید شاهد

خواندن 1013 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/f714239526d247f01ba72774895414aa.jpg
کتاب « ب مثل بابا ع مثل عشق» به نویسندگی «فرانک ...
cache/resized/c0eb470bcee87c9607e9d980bedac252.jpg
کتاب «نارگول» مجموعه داستان‌های ترکی آذربایجانی ...
cache/resized/30ce90b265575319c4e20807f73088c9.jpg
مجموعه شعر دفاع مقدس با عنوان «سطری از رگ‌های ...
cache/resized/9b78be751016054d15384e51dce46f66.jpg
کتاب «پرواز با خورشید» سرگذشت پژوهی شهدای دهه اول ...
cache/resized/1d6bdd68195fd28182a7b5375c42b3a5.jpg
کتاب «پیام افق» مجموعه اشعار «میر داود خراسانی» ...
cache/resized/648e03a74b645c23d652f178eba18670.jpg
اکبری که نگارش «آخرین فرصت» را فرصت ناب زندگی‌اش ...
cache/resized/93f4eb7bff33a45e387b33707ce87cdd.jpg
امروز به مناسبت چهل و چهارمین هفته دفاع مقدس از ...
cache/resized/faf58c1d54b1975680b9c3141b6179d7.jpg
کتاب «بر مدار مد» بررسی تاثیر عوامل برترساز توان ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family