این شهید کابوس «ضدانقلاب» در غرب کشور بود
شهید شیرودی همیشه این جملات را در وصف دوست و همرزمش، شهید کشوری بیان میکرد: «احمد استاد من بود. اسلام را فراتر از همه چیز میدید. معتقد بود وقتی که امام حسین (ع) جانش را برای دین فدا کرد، دیگر حرفی برای ما باقی نمیماند»
به گزارش خط هشت ؛ هنگامی که بعثیها به کشورمان حمله کردند، احمد کشوری که در جبهه کردستان مجروح شده بود، در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینهاش بود، اما روز بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند که بماند و پس از عمل جراحی برود، اما جواب داده بود: «وقتی اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمیخواهم». او به جبهه رفت و، چون گذشته، سلحشورانه جنگید بهطوری که بیابانهای غرب کشور را به گورستانی از تانکها و نفربرهای مزدور دشمن تبدیل کرد.
داستان حضور شهید احمد کشوری در جبهههای نبرد ترکیبی از عشق و دلدادگی است. ماجرای مرد شجاعی که یکهتنه با دشمنان میجنگید و هیچگاه دست از مبارزه برنداشت و خسته نشد. بندهای پوتینش در روزهای جنگ هیچگاه به قصد استراحت شل نشد چراکه احمد و همرزمانش در دفاع از کشور در مقابل دشمن متجاوز استراحت نمیشناختند و باید تا پای جان برای نجات دین و وطن مبارزه میکردند. حتی با بدنی مجروح که هنوز دردش بهبود نیافته. استراحت و نشستن برای این نسل از جوانان حرام بود چراکه آنها هر لحظه خود را مکلف به حضور در صحنه میدانستند.
یک هفته از پیروزی انقلاب بیشتر نگذشته بود که غائله کردستان آغاز شد. شهید کشوری از نخستین لحظات شروع بحران وارد عمل شد و نقشی تأثیرگذار داشت. وقتی سلاحهای پادگان مهاباد توسط ضدانقلاب غارت شد، شهید کشوری به سنندج رفت تا حادثه پادگان مهاباد در سنندج تکرار نشود و سلاحهای لشکر ۲۸ سنندج غارت نشود چراکه دامنه توطئه در کردستان خیلی گسترده بود و هدف اصلی احزاب ضدانقلابی دموکرات و کومله جدایی کردستان و تأسیس دولت مستقل بود.
احمد کشوری در ماجرای غائله کردستان در کنار شهیدان چمران و فلاحی مهمترین نقش را ایفا کردند. شهید چمران در خصوص نقش شهیدان کشوری و شیرودی گفته که آن دو شهید به طوری بر مواضع ضدانقلاب شیرجه میزدند که آنها را میترساندند و فراری میدادند. میگفت: «این دو خلبان نقشه دقیق جنگی ما در کردستان هستند.» دکتر مصطفی چمران شهید کشوری را ستاره درخشان غرب نامیده بود. شهید شیرودی نیز همیشه این جملات را در وصف دوست و همرزمش، شهید کشوری بیان میکرد: «احمد استاد من بود. اسلام را فراتر از همه چیز میدید. معتقد بود وقتی که امام حسین (ع) جانش را برای دین فدا کرد، دیگر حرفی برای ما باقی نمیماند.»
احمد الگوی یک مسلمان کامل و به کمال رسیده بود. شهید تیمسار فلاحی به زیبایی درباره ایشان میگفت: «احمد فرشتهای بود در قالب انسان.» بستگان شهید کشوری از آیتالله مدنی، اولین شهید محراب نقل کردهاند: «من حاضرم پشت سر خلبان احمد کشوری نماز بخوانم.»
بالاخره ۱۵ آذر ۱۳۵۹ موعد آخرین مأموریت احمد کشوری فرامیرسد. او در این عملیات به همراه دیگر خلبانان هوانیروز دهها تانک و نفربر ارتش عراق را به آتش میکشد و در راه بازگشت با دو فروند هواپیمای میگ عراقی مواجه میشوند و مورد هدف قرار میگیرند.
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.