روایتی داستانی از زندگی شهید محمد صادقی‌نژاد

تماس یک ساعت قبل از شهادت

دوشنبه, 08 ارديبهشت 1399 18:33 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهید‌محمد صادقی‌نژاد در تیر‌ماه ۷۲ در شهر کرنر استان قوچان به دنیا آمد. مدت دو سال برای تأمین معاش خود و خانواده مشغول به کار شد و در مهر‌ماه ۱۳۹۱ به خدمت سربازی اعزام شد. پس از اتمام دوره آموزشی به شهرستان سراوان سیستان و بلوچستان منتقل شد. در نهایت در سوم آبان ۱۳۹۲ به همراه ۱۳تن از دوستانش در اثر اصابت گلوله اشرار به فیض شهادت نائل آمد. متن زیر روایتی کوتاه از زندگی این شهید است که پیش رو دارید...

 

به گزارش خط هشت، برف سنگینی آمده بود. مردم داشتند برف روی پشت‌بام خانه‌هایشان را پارو می‌کردند. عجیب این بود که از بام خانه پیرزن همسایه‌مان هم برف پایین می‌ریخت. می‌دانستم او کسی را ندارد. خیلی کنجکاو شدم بدانم کار چه کسی است. با عجله از کوچه رد شدم. بعدازظهر که داشتم برمی‌گشتم دیدم محمد در کوچه است و سعی می‌کند یخ ناودان خانه پیرزن را آب کند.

از مرخصی برگشت. خجالت‌زده سرش را پایین انداخت: «مامان به این بی‌بی بگو من دیگه بزرگ شدم!» پیرزن همسایه‌مان را می‌گفت. بس که از کودکی به «بی‌بی» خدمت کرده بود، مثل پسرش شده بود. فهمیدم مثل بچگی‌های محمد دست انداخته گردنش و سر و صورتش را غرق بوسه کرده است.

چون سیده بودم، روز عید غدیر همسایه‌ها به دیدنم آمدند. به یاد سال‌های قبل افتادم. محمد در چنین ایامی برایم میوه، شیرینی و کادو می‌گرفت و می‌گفت: می‌خواهم جلوی مهمان‌ها سرافراز باشی، اما حالا او در مرز سراوان سرباز بود و کیلومتر‌ها از خانه فاصله داشت. در همین فکر‌ها بودم که گوشی‌ام زنگ خورد: سلام مامان عیدت مبارک!

محمد بود. از شنیدن صدایش انرژی تازه‌ای گرفتم. دلم می‌خواست گوشی را قطع نکند و تا شب با او حرف بزنم. برای موبایلش شارژ فرستادم که بتواند به دایی و خاله‌اش هم زنگ بزند و عید را تبریک بگوید. روز بعد که مصادف با عید غدیر بود، خبر رسید تعدادی از سربازان پاسگاه مرزی ۱۶۷ زاهدان توسط اشرار مسلح به شهادت رسیده‌اند. یعنی یک ساعت بعد از اینکه با محمد صحبت کرده بودم!

محمد در سوم آبان ۹۲ به همراه اکیپ عملیاتی که شامل دو دستگاه خودروی سازمانی و تجهیزات و مهمات جنگی، در نقطه صفر مرزی ایران و پاکستان به مأموریت اعزام شده بود که در حین تردد در ارتفاعات مرزی با اشرار مسلح درگیر شدند و با سایر همرزمانش در کمین قرار گرفتند که در این حادثه محمد صادقی‌نژاد به همراه ۱۳ نفر از دوستانش توسط اشرار مسلح به شهادت رسیدند.
 
 
 
 

منبع: روزنامه جوان

خواندن 1003 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/5f0c2fde1443275108fe3c7784dd51dc.jpg
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول ...
cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family