آیت‌الله مرعشی‌نجفی در خصوص شهادت «محمدعلی ملک» به پدرش گفتند: «من برای بچه‌ تو گریه نمی‌کنم، برای خودم گریه می‌کنم، هشتاد سال رنج و مرارت تحصیل و تدریس را تحمل کردم ولی شهید محمدعلی ملک از من سبقت گرفتند».

شهید حبیب الله شمایلی کارمند بانک بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی کارش را رها کرد و به عضویت کمیته درآمد. مدتی  پس از آغاز جنگ به عضویت سپاه درآمد و سرانجام در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.

شهید محمدمهدی جليلي­ بهابادي پانزدهم شهريور 1346، در شهرستان بهاباد به دنيا آمد.به عنوان بسيجي به جبهه رفت. هجدهم دي 1365، با سمت آرپي‌جي‌زن در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، سينه و صورت، شهيد شد.

شهید نوری اولین هسته مقاومت و استحکام را در راه‌آهن تحت عنوان کمیته انقلاب اسلامی راه‌آهن مرکز به وجود آورد و به عنوان مسئول آن انجام وظیفه کرد. وی در اوج خراب‌کاری‌های گروهک‌ها در راه‌آهن اهواز به آنجا رفت و پس از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی راه‌آهن جنوب، به تهران بازگشت.

شهید میثمی در یکی از صحبت‌هایش گفته بود: من ۳۰ ماه در زندان، ۳۰ ماه در یاسوج، ۳۰ ماه در شیراز، ۳۰ ماه هم در جبهه بودم، که ۳۰ ماه جبهه‌ام در حال اتمام است. من در عملیات کربلای 5 باید اجر خود را بگیرم.

گوشه ی اتاق روی موتور قرمز رنگی پارچه ای توری و سفید انداخته، این موتورسیکلت از سال 1361 تا همین امروز که 32 سال از آن تاریخ گذشته گوشه ی اتاق پیرزن جا خوش کرده و تنها یادگار پسری است که از سال 1361 تاکنون مفقودالاثر است.

وقتی فرم‌های اعزام به مکه را برای شهید دوستانی آوردند، قبول نکرد فرم‌ها را پر کند و گفت: «از کجا معلوم بعد از عملیات زنده باشم؟!» وقتی از ایشان پرسیدند در این همه حمله شرکت کردی و سالم ماندی، ان‌شاءالله این بار هم سالم بر می‌گردی محکم و استوار بیان کرد حرف آخر‌م را بگویم، این بار فرق می‌کند...!

وقتی در کوچه پس کوچه های شهر قدم می زنی، عکس ها و نام شهدایی را می بینی که از آن ها برای ما فقط یک نام مانده، آن هم برای پیدا کردن آدرسی است. مردان بزرگی که از جانشان گذشتند که نتیجه-ای آسایش امروز ما باشد

هزارجریبی گفت: قرار است تئاتری درباره زندگی شهید حبیب الله افتخاریان معروف به ابوعمار از شهدای استان مازندران بسازم.

يازدهم دی ماه سالروز شهادت مداح اهل بيت (ع) جانباز شهيد سيد مجتبي علمدار است.

به گزارش خط هشت از کردستان، برای دیدار با پدر و مادری سالخورده صبح زود از خانه خارج می‌شوم و به سمت شهر همدان مسیر ۳۰ کیلومتری را طی می‌کنم تا به روستایی با مردمانی مهربان و مهمان نواز به نام وینسار می‌رسم. از ورودی روستا که عبور می‌کنم پرسان پرسان منزل آقای رحمانی را جستجو می‌کنم، اما همین که نام شهید حشمت الله رحمانی را می‌آورم خانه پدر او را به من نشان می‌دهند و به یک خانه قدیمی واقعا روستایی می‌رسم.


زنگ خانه را که می‌زنیم پیرمردی سالخورده که تقریبا ۷۰ سال سن دارد به مقابل درب می‌آید و با او سلام و احوالپرسی می‌کنیم، حاج عبدالله رحمانی پدر شهید حشمت الله رحمانی، شهیدی که در دوران نوجوانی با حضور در جبهه‌های حق علیه باطل رنگ ایستادگی و شجاعت را به روی زمین نقش داد.

در کنار حاج عبدالله و دایه محبوبه مادر شهید رحمانی که قلبی به وسعت دریا دارد و از نگاه او پیداست که هنوز هم با حشمت الله خودش صحبت‌ها می‌کند، می‌نشینیم و بیشتر از حال و هوای سال‌های جنگ می‌پرسیم.

حاج عبدالله می‌گوید: حشمت الله در فروردین ماه سال ۴۷ چشم بر جهان گشود و با اینکه سن و سال زیادی نداشت، اما همیشه پیگیر مهمترین مسائل روز بود و در سال‌های پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تب و تاب زیادی برای پیگیری اخبار مربوط به حوادث تهران و شهر‌های بزرگ داشت.

وی ادامه داد: با شنیدن خبر پیروزی انقلاب اسلامی و در حالی که تنها ۱۰ سال داشت خیلی خوشحال شد و همیشه دوست داشت امام خمینی (ره) را از نزدیک ببیند.

پدر شهید رحمانی ادامه داد: پس از آغاز جنگ تحمیلی و با حمله رژیم بعث به ایران اسلامی هر روز از اینکه باید به جبهه برود سخن می‌گفت: تا اینکه بالاخره و با بزرگ‌تر شدن خودش توانست به جبهه برود.

وی با بیان اینکه شهید حشمت الله رحمانی همیشه در تلاش بود تا در خط مقدم در برابر دشمن قرار گیرد افزود: حشمت الله در عملیات کربلای ۵ و در منطقه عملیاتی شلمچه به آرزوی دیرینه خود رسید و در راه دفاع از انقلاب اسلامی جان خود را فدا کرد.

در این میان با دایه محبوبه حرف می‌زنیم تا شهید رحمانی را بیشتر برای ما توصیف کند.

مادر شهید حشمت الله رحمانی می‌گوید: حشمت الله از همان دوران کودکی مهربان و دلسوز بود.

وی افزود: من ۲ پسر دیگر و یک دختر دیگر هم دارم، اما حشمت الله همیشه دارای ویژگی‌های منحصربفردی در میان همه بود.

دایه محبوبه گفت: او آنقدر مهربان بود که از سهم نان خودش می‌گذشت و آن را برای پدرش نگه می‌داشت و می‌گفت: من که کاری نمی‌کنم این همیشه پدرم است که سختی‌ها را تحمل می‌کند.

فرازی از وصیت نامه شهید رحمانی:

شهید حشمت الله رحمانی درست یک ماه قبل از شهادت و در دی ماه سال ۶۵ در بخشی از وصیت نامه خود می‌نویسد:

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

سلام و دورود بر امام امت خمینی بت شکن که در این وقت زمان بت‌ها را شکست و اسلام را تازه و زنده کرد.‌ای ملت حزب الله من وظیفه داشتم که به جبهه بروم و از کشورمان و دین و قرآن دفاع کنم...



به احترام تو، تمام قد می‌ایستم …

تو را می‌ستایم که بر سر عهد و پیمانت با، ولی خویش راست قامتانه ایستادی و لبیک گفتی به هل من ناصر پیر جماران و لحظه‌ای قد خمود نکردی و سرمشق شدی برای کوفیان و همه کوفی صفتان تا یاد بگیرند که چگونه باید مشق عشق کرد در دفتر ولایت.

 

 

منبع: بسیج 

به گزارش خط هشت از کردستان، برای دیدار با پدر و مادری سالخورده صبح زود از خانه خارج می‌شوم و به سمت شهر همدان مسیر ۳۰ کیلومتری را طی می‌کنم تا به روستایی با مردمانی مهربان و مهمان نواز به نام وینسار می‌رسم. از ورودی روستا که عبور می‌کنم پرسان پرسان منزل آقای رحمانی را جستجو می‌کنم، اما همین که نام شهید حشمت الله رحمانی را می‌آورم خانه پدر او را به من نشان می‌دهند و به یک خانه قدیمی واقعا روستایی می‌رسم.


زنگ خانه را که می‌زنیم پیرمردی سالخورده که تقریبا ۷۰ سال سن دارد به مقابل درب می‌آید و با او سلام و احوالپرسی می‌کنیم، حاج عبدالله رحمانی پدر شهید حشمت الله رحمانی، شهیدی که در دوران نوجوانی با حضور در جبهه‌های حق علیه باطل رنگ ایستادگی و شجاعت را به روی زمین نقش داد.

در کنار حاج عبدالله و دایه محبوبه مادر شهید رحمانی که قلبی به وسعت دریا دارد و از نگاه او پیداست که هنوز هم با حشمت الله خودش صحبت‌ها می‌کند، می‌نشینیم و بیشتر از حال و هوای سال‌های جنگ می‌پرسیم.

حاج عبدالله می‌گوید: حشمت الله در فروردین ماه سال ۴۷ چشم بر جهان گشود و با اینکه سن و سال زیادی نداشت، اما همیشه پیگیر مهمترین مسائل روز بود و در سال‌های پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تب و تاب زیادی برای پیگیری اخبار مربوط به حوادث تهران و شهر‌های بزرگ داشت.

وی ادامه داد: با شنیدن خبر پیروزی انقلاب اسلامی و در حالی که تنها ۱۰ سال داشت خیلی خوشحال شد و همیشه دوست داشت امام خمینی (ره) را از نزدیک ببیند.

پدر شهید رحمانی ادامه داد: پس از آغاز جنگ تحمیلی و با حمله رژیم بعث به ایران اسلامی هر روز از اینکه باید به جبهه برود سخن می‌گفت: تا اینکه بالاخره و با بزرگ‌تر شدن خودش توانست به جبهه برود.

وی با بیان اینکه شهید حشمت الله رحمانی همیشه در تلاش بود تا در خط مقدم در برابر دشمن قرار گیرد افزود: حشمت الله در عملیات کربلای ۵ و در منطقه عملیاتی شلمچه به آرزوی دیرینه خود رسید و در راه دفاع از انقلاب اسلامی جان خود را فدا کرد.

در این میان با دایه محبوبه حرف می‌زنیم تا شهید رحمانی را بیشتر برای ما توصیف کند.

مادر شهید حشمت الله رحمانی می‌گوید: حشمت الله از همان دوران کودکی مهربان و دلسوز بود.

وی افزود: من ۲ پسر دیگر و یک دختر دیگر هم دارم، اما حشمت الله همیشه دارای ویژگی‌های منحصربفردی در میان همه بود.

دایه محبوبه گفت: او آنقدر مهربان بود که از سهم نان خودش می‌گذشت و آن را برای پدرش نگه می‌داشت و می‌گفت: من که کاری نمی‌کنم این همیشه پدرم است که سختی‌ها را تحمل می‌کند.

فرازی از وصیت نامه شهید رحمانی:

شهید حشمت الله رحمانی درست یک ماه قبل از شهادت و در دی ماه سال ۶۵ در بخشی از وصیت نامه خود می‌نویسد:

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

سلام و دورود بر امام امت خمینی بت شکن که در این وقت زمان بت‌ها را شکست و اسلام را تازه و زنده کرد.‌ای ملت حزب الله من وظیفه داشتم که به جبهه بروم و از کشورمان و دین و قرآن دفاع کنم...



به احترام تو، تمام قد می‌ایستم …

تو را می‌ستایم که بر سر عهد و پیمانت با، ولی خویش راست قامتانه ایستادی و لبیک گفتی به هل من ناصر پیر جماران و لحظه‌ای قد خمود نکردی و سرمشق شدی برای کوفیان و همه کوفی صفتان تا یاد بگیرند که چگونه باید مشق عشق کرد در دفتر ولایت.

 

 

منبع: بسیج 

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/f714239526d247f01ba72774895414aa.jpg
کتاب « ب مثل بابا ع مثل عشق» به نویسندگی «فرانک ...
cache/resized/c0eb470bcee87c9607e9d980bedac252.jpg
کتاب «نارگول» مجموعه داستان‌های ترکی آذربایجانی ...
cache/resized/30ce90b265575319c4e20807f73088c9.jpg
مجموعه شعر دفاع مقدس با عنوان «سطری از رگ‌های ...
cache/resized/9b78be751016054d15384e51dce46f66.jpg
کتاب «پرواز با خورشید» سرگذشت پژوهی شهدای دهه اول ...
cache/resized/1d6bdd68195fd28182a7b5375c42b3a5.jpg
کتاب «پیام افق» مجموعه اشعار «میر داود خراسانی» ...
cache/resized/648e03a74b645c23d652f178eba18670.jpg
اکبری که نگارش «آخرین فرصت» را فرصت ناب زندگی‌اش ...
cache/resized/93f4eb7bff33a45e387b33707ce87cdd.jpg
امروز به مناسبت چهل و چهارمین هفته دفاع مقدس از ...
cache/resized/faf58c1d54b1975680b9c3141b6179d7.jpg
کتاب «بر مدار مد» بررسی تاثیر عوامل برترساز توان ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family