شب‌هایی که محمود نماز شب می‌خواند به اتاق پایین می‌رفت تا بیدار نشوم. گاهی بیدار می‌شدم، می‌دیدم در قنوتش می‌گوید خدایا ظهور امام زمان ما را نزدیک کن. خدایا شهادت را نصیب ما بکن. خدایا از گناه همه جوانان بگذر. ما را به راه راست هدایت کن. در سجده آخر می‌گفت اللهم عجل لولیک الفرج

در آستانه سالگرد شهادت شهید مدافع امنیت هادی عزتی سراغ مادرش رفتیم؛ مادری که حال و هوای عید و اولین روز از بهار سال جدید او را به یاد شهادت دردانه‌اش می‌اندازد.

دشمن همیشه به فکر ضربه به ایران بوده است. هر وقت هم شکست می‌خورند از طریق پاسگاه مرز‌های ایران اقدام به ترور جوانان‌مان می‌کنند. می‌خواهند بگویند ایران ناامن است و، چون نمی‌توانند به داخل کشور نفوذ کنند، سعی می‌کنند مرز‌ها را ناامن جلوه بدهند، اما ما جوان‌هایی داریم که جلوی‌شان را می‌گیرند و مقاومت می‌کنند

واژه «تکرار» در ادبیات دفاع مقدس یکی از موضوعات اساسی و پیچیده‌ای است که در میان نویسندگان و منتقدان بسیار محل بحث است. برخی تأکید دارند این تکرار آفت این گونه ادبیات است و برخی دیگر مفهوم تکرار را لازمه ادبیات دفاع مقدس می‌دانند.

پنجشنبه ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۹ بود که خبر رسید سردار میرزا محمد سلگی از فرماندهان و جانبازان دفاع‌مقدس، به دوستان شهیدش پیوسته است. در پرونده خدمتی او آمده که از پاسداران پیشکسوت استان همدان بوده و بار‌ها و بار‌ها در دفاع مقدس به مقام جانبازی نائل آمده بود. این روز‌ها همگی تصاویر شهید سلگی را در حالی که به دو پای قطع شده‌اش اشاره می‌شود، در تلویزیون دیده‌ایم. او کسی است که حضرت آقا در موردش گفته بود: «واقعاً اگر ممکن بود برای من، می‌رفتم همدان دیدن این مرد!»، اما میرزا محمد چه داشت که ولی فقیه زمان در موردش چنین سخنی گفته بود؟ برای یافتن پاسخ این سؤال، سراغ سردار رضا میرزایی از دوستان و همرزمان قدیمی شهید سلگی رفتیم و خاطراتش را مرور کردیم. ماحصل این گفتگو را پیش‌رو دارید.

يك روز قبل از اعزام حميد به سوريه و مدافع حرم شدنش، به او گفتم حميدجان خيلي‌ها مي‌گويند آنهايي كه براي دفاع از حرم مي‌روند، براي پول است. اگر تو هم بروي همين را مي‌گويند. حميد رو به من كرد و گفت مادر چرا حرف مردم را گوش مي‌كني؟ اگر به خاطر پول باشد كه همان حقوق خودم كه كت و شلوار مي‌دوزم و حدود 4ميليون و 500هزار تومان است كفايت مي‌كند. حميد گفت حرف مردم را گوش نكن

پس فردای حادثه شهادت بچه‌ها، حسین املاکی من را بالای دکل برد و گفت چه می‌بینی؟ گفتم منطقه هور و خط دشمن و این چیز‌ها را. گفت خوب نگاه کن که امشب باید با تعدادی از بچه‌ها همان جایی را شناسایی کنید که مهدی کیاطبری و کاشفی آنجا شهید شدند. به شوخی گفتم می‌خواهی سر من را زیر آب کنی؟ بچه‌ها همین دیشب آنجا شهید شدند، حسین گفت باید در همین گرا برویم و حتی به شوخی گفت مگر دوست نداری شهید بشوی؟

با هر جمله مادر شهید، اشک‌های چشم مرد خانه که روایت شهادت فرزندش را از زبان همسرش مرور می‌کند جاری می‌شود. همه حواسم به پیرمرد غیور این خانه است. چه سخت است همه ثمره زندگی‌ات را راهی کنی و حالا چشم‌انتظار آمدن رد و نشانی از اسارت یا شهادتش باشی

یک‌بار در خلال یک حادثه، هر دو پای پسرم محمود که آن موقع سه سالش بود، زیر آوار ماند و له شد. من آن موقع حین خدمت بودم که خبرم کردند و به خانه آمدم. محمود هشت ساعت در اتاق عمل بود و مدت‌ها درگیر دوا و درمانش بودیم. همین اتفاق کافی بود تا همسرم از من بخواهد به تهران برگردیم، اما ایشان ایستاد تا من هم در انجام وظایفم ثابت قدم باشم

من در عملیات والفجر ۸ همرزم برادر سیدجعفر بودم، اما قبل از شهادت ایشان به‌شدت مجروح شدم. من با خط‌شکن‌ها رفته بودم. فکر می‌کنم هفته اول عملیات بود که ترکش خوردم و مجروح شدم و کل بدنم سوخت. بیهوش شدم و به بیمارستانی در اصفهان منتقل شدم. برادرم صبح روز ۱ /۱۲/ ۶۴ برای شناسایی و استقرار موشک‌ها و آرایش جنگی برای دفع پاتک‌های عراق رفته بود که حین شناسایی با اصابت تیر مستقیم تانک به سرش شهید شد

خاطرم هست در عملیات کربلای ۵ در یک صحنه یک خمپاره ۱۲۰ وسط هفت، هشت نفر از نیرو‌ها خورد و تعدادی از بچه‌ها یکجا شهید شدند. نیرو‌های تفحص چه زمان جنگ و چه پس از جنگ با خطرات زیادی روبه‌رو بودند

محمود ۱۹ دی ۶۵ در عملیات کربلای ۵ شهید شد و سردار محمد موافق نیز ۱۴ تیر ۶۶ در کسوت فرمانده گردان مسلم حین آزاد‌سازی قله ماووت کردستان آسمانی شد. گفت‌و‌گوی ما با برادر و همرزمان دو شهید را در پیش دارید.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...
cache/resized/f7feb7106320e4056d6f270bde631ff6.jpg
ماجرای فکر آوینی کتابی است با موضوع گفتارهایی در ...
cache/resized/9fbeadaffe6db7f248c99c58e4be83af.jpg
کتاب «همسایه حیدر» نوشته فاطمه ملکی با تحقیق بتول ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family