به گزارش خط هشت، اواخر مهر ۱۳۵۹ تقریباً جبهههای جنگ تحمیلی به یک ثباتی رسیده بود؛ ثبات از این نظر که حد پیشروی دشمن مشخص شده بود و رزمندهها با مقاومت و ایستادگی اجازه پیشروی بیشتررا به دشمن ندادند، اما یکی از عواملی که باعث شد، بعثیها بتوانند در ماه اول جنگ مناطق وسیعی از کشورمان را به اشغال درآورند، بیکفایتی فرمانده وقت قوا بنیصدر بود که در یک لجبازی عجیب با نیروهای سپاه و رزمندگان مردمی اجازه نمیداد در مقابل دشمن عملیات مؤثری انجام شود. نحوه مدیریت بنیصدر در جبههها از جمله مباحث داغ در تاریخ دفاعمقدس است. در گفتوگویی که با سردار رضا میرزایی، رزمنده و محقق جنگ تحمیلی انجام دادیم به این موضوع پرداختهایم.
در اولین ماههای دفاعمقدس، رزمندهها توانستند ماشین جنگی دشمن را متوقف کنند. در این زمان بنیصدر رئیسجمهور و فرمانده کل قوا بود، او چه اندیشههایی برای رویارویی با دشمن داشت؟
بنیصدر به دلیل تفکر لیبرالی و انحرافی که داشت، با حضور نیروهای انقلابی و پاسدارها در جبهه مخالف بود. او در حالی با لجاجت از نظرات خودش دفاع میکرد که دشمن چیزی حدود ۱۵ هزار کیلومتر مربع از خاک کشورمان را به اشغال درآورده بود. بعد از توقف دشمن، نوبت به بیرون راندن او از مناطق اشغالی رسیده بود، اما او اجازه نمیداد از پتانسیل عظیم مردمی در جبههها استفاده شود. یک نقل قول معروفی از بنیصدر است که وقتی از او میخواهند به نیروهای سپاه و بسیج مردمی تسلیحات بدهد، میگوید: «مگر نقل و نبات است که به شماها بدهیم! جنگ تانک و رزم کلاسیک است. شما میروید، کشته میشوید و برای ما دردسر درست میکنید. فقط ارتش باید جواب دشمن را بدهد.» من عین جملات بنیصدر را در کتابم (حماسههای نامداران گمنام) آوردهام.
بنیصدر چند عملیات را برای اخراج دشمن از مناطق اشغالی انجام داد و این عملیاتها چه سرنوشتی پیدا کردند؟
چهار عملیات عمده علیه نیروهای بعثی به اجرا گذاشت؛ اول عملیات پل نادری در شمال خوزستان و غرب پل نادری، دوم عملیات محور آبادان در شرق رودخانه کارون، سوم عملیات نصر در غرب و جنوب غربی اهواز (هویزه)، چهارم هم عملیات توکل در شمال آبادان که هر چهار عملیات با عدمالفتح روبهرو شدند.
عملیات نصر و فتح معروف هستند، اما عملیات پل نادری خیلی روی آن صحبت نشده است، در مورد این عملیات بگویید.
پل نادری یکی از اولین عملیاتهای ما در تاریخ جنگ بود که ۲۳ مهر ۵۹ یعنی کمتر از یک ماه بعد از شروع جنگ انجام گرفت. این عملیات به فرماندهی ارتش با هدف عقب راندن دشمن از رود کرخه و در ادامه پیشروی به سوی عین خوش و مناطق مرزی فکه بود. دو محور هم داشت؛ یکی از سمت پل نادری به سوی تپههای علی گره زد. دومی هم از پل نادری به سمت ارتفاعات ابوصلیبی خات و فکه. نهایتاً هم نیروهای ما میبایست به مرز میرسیدند و دشمن را کاملاً از خاکمان در این منطقه بیرون میکردند. بنی صدر تأکید روی کارهای کلاسیک داشت. در این عملیات هم تانکهای ما دقیقاً از روی جادههای موجود در منطقه عبور کردند و دشمن کاملاً آنها را شناسایی کرد. متأسفانه تعدادی از تانکهای ما مورد اصابت دشمن قرار گرفت و ۱۳۳ نفر از رزمندگان ارتش شهید و مفقود شدند؛ ۱۶۱ نفر هم مجروح داشتیم. مرحله اول عملیات با لشکر ۲۱ حمزه بود و عمده شهدای عملیات هم از نیروهای این لشکر بودند. در صورت موفقیت لشکر ۲۱، لشکر ۱۶ زرهی قزوین به عنوان نیروی پشتیبان وارد عمل شد تا عملیات را تا مرز ادامه دهد. متأسفانه با عدمالفتحی که پیش آمد، لشکر ۱۶ قزوین نتوانست طبق برنامه وارد عمل شود.
دومین عملیات بنیصدر هم در محور آبادان بود. این شهر که به محاصره دشمن درآمده بود، مهر ۱۳۶۰ و پس از فرار بنیصدر آزاد شد، عملیات بنیصدر در محور آبادان چه اهدافی را دنبال میکرد؟
شما به عملیات ثامنالائمه (ع) در مهر ۶۰ اشاره کردید که طی آن حصر آبادان شکست. عملیات بنیصدر هم چنین هدفی داشت. قرار بود در سوم آبان ۱۳۵۹، نیروهای ما از شرق کارون یک عملیات کلاسیک روی جاده اهواز- آبادان انجام بدهند و با آزادکردن این جاده حصر آبادان را بشکنند. نیروهای شرکتکننده گردان ۱۴۴ پیاده از لشکر ۲۱ حمزه همراه با یک گردان تانک بود که باید در محور اصلی عملیات ماهشهر- آبادان به خط سرپل دشمن میزدند. سایر نیروها هم باید از محور شادگان- دارخوین و بهمن شیر به عنوان نیروی پشتیبان وارد عمل میشدند. مشکل عملیات این بود که حرکت تانکها از روی جاده به صورت ستونی صورت میگرفت. همین طور نیروهای ما اطلاعات دقیقی از توان دشمن نداشتند. متأسفانه این عملیات هم با عدم الفتح روبهرو شد و ۱۵۶ نفر از بچههای مخلص ارتش به شهادت رسیدند. اصرار بنیصدر به عملیات کلاسیک باعث شد تا حرکت تانکهای خودی اینطور به شکل واضح باشد و نیروهای دشمن نیز با رصد کامل منطقه عملیات را با عدمالفتح روبهرو کنند.
به نظر میرسد عملیات معروف «نصر» در دی ۱۳۵۹ بزرگتر از دیگر عملیاتی بود که بنیصدر به اجرا گذاشت؟
در دو عملیات قبلی نهایتاً یک یا دو لشکر وارد عمل شدند، اما عملیات نصر که اهداف بزرگی هم داشت، لشکر ۱۶ زرهی قزوین، لشکر ۹۲ زرهی اهواز، لشکر ۷۷ خراسان و نیروهای از سپاه و قوای مردمی هم حضور داشتند. اولین دفعاتی که قرار شد سپاه و ارتش عملیات مشترک انجام بدهند. در این عملیات نیروهای پاسدار و ارتش در محورهای هویزه و سوسنگرد پیشرویهای خوبی داشتند، اما بعدازظهر روز دوم عملیات که ۱۶ دی ماه بود، به دلیل ناهماهنگیهایی که پیش آمد، نیروهای پاسدار و دانشجویان پیرو خط امام که در عمق بودند، به محاصره دشمن افتادند و سیدمرتضی علمالهدی و یارانش به شهادت رسیدند. میتوان گفت نصر بزرگترین عملیاتی بود که بنیصدر تا آن زمان به اجرا گذاشته بود، اما در این عملیات نه تنها دشمن زمینی را از دست نداد، بلکه ۱۰ روز بعد ۲۷ دی ۱۳۵۹ شهر هویزه را هم تصرف کرد. در این عملیات ۱۴۰ نفر از نیروهای سپاه و دانشجویان پیرو خط امام همچون شهید سیدمرتضی علمالهدی به شهادت رسیدند. از نیروهای ارتش هم ۱۴۱ نفر از نیروهای لشکر ۱۶ زرهی قزوین به شهادت رسیدند. بعد از عملیات نصر خیلی طول نکشید که عملیات توکل در ۲۰ دی ماه شروع شد. این عملیات هم مثل عملیات نصر اهداف بلندپروازانهای داشت. نیروهای ما باید از شمال آبادان با هدف شکست حصر این شهر پیش میرفتند و با ادامه مسیر به سمت شرق کارون تا به مرز شلمچه برسند، اما این عملیات هم موفق نبود و نهایتاً پرونده عملیات بنیصدر در جنگ تحمیلی با چهار شکست بسته شد.
بعد از عزل بنیصدر چه اتفاقی در جبههها افتاد؟
بنیصدر بعد از عملیات توکل که اواخر دی ماه بود، به تهران برگشت و وارد حاشیههای سیاسی شد و نهایتاً ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ از سمت فرماندهی کل قوا برکنار شد. بعد از رفتن بنیصدر، اتحادی بین ارتش و سپاه و نیروهای مردمی صورت گرفت. نتیجه این پیوند میمون، عملیات ثامن الائمه (ع) یا همان شکست حصر آبادان بود. پیشتر عنوان شد که بنیصدر دو عملیات برای شکست حصر آبادان انجام داد که هر دو شکست خوردند، اما در عملیات ثامنالائمه (ع) مهر ۱۳۶۰، یعنی تقریباً سه ماه بعد از فرار بنیصدر، حصر یکساله آبادان شکست و دشمن اولین شکست سخت خورد را تجربه کرد. از اینجا به بعد، دور پیروزیهای ایران شروع شد. عملیات طریقالقدس (آزادسازی بستان)، فتحالمبین و نهایتاً الیبیتالمقدس و فتح خرمشهر یکی بعد از دیگری شکل گرفتند و دشمن را از عمده متصرفاتش در خاک ایران بیرون راندند. بعد از فتح خرمشهر نوبت به سیاست تعقیب تنبیه متجاوز رسید، یعنی کار به جایی رسید که ما علاوه بر بیرون راندن دشمن از خاکمان میبایست او را در خاک خودش تعقیب میکردیم. البته عراق بعد از شکست در خرمشهر یک عقبنشینی سراسری هم انجام داد، اما همچنان ۲ هزار و ۵۰۰ کیلومتر از خاک ما را در بلندیها و مناطق استراتژیک در تصرف نگه داشت که ما میبایست علاوه بر اخراج او از این مناطق دشمن را در خاک خودش تعقیب و تنبیه میکردیم.