گفت‌و‌گو با همرزم شهید مدافع حرم سیدیحیی براتی پیرامون خاطرات و نحوه شهادتش

دل سیدیحیی در جبهه‌های دفاع‌مقدس جا مانده بود

یکشنبه, 27 فروردين 1402 12:54 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهید سیدیحیی براتی از جمله شهدای مدافع حرمی است که سابقه حضور در جبهه‌های دفاع‌مقدس را نیز داشته است. او که متولد شهریور ۱۳۴۹ بود، اواخر جنگ و در سنین نوجوانی به جبهه‌های دفاع‌مقدس راه پیدا کرد و ماه‌ها در مناطق عملیاتی حضور یافت. چند سال پس از پایان جنگ تحمیلی، شهید براتی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران درآمد و سال‌ها در کسوت پاسدار به خدمتش ادامه داد. به گفته محمود محمودی از دوستان و همرزمان شهید که دقایقی با ما در بیان خاطرات این شهید بزرگوار به گفتگو پرداخت. شهیدبراتی هر چند نیروی حوزه نمایندگی ولی فقیه بود، اما همواره با بچه‌های گردان‌های رزمی می‌جوشید و حضور در میدان نبرد را برای خودش غنیمت می‌دانست. با چنین روحیه‌ای نیز خود را به جمع مدافعان حرم رساند و سعادت شهادت را نصیب خود کرد.

آشنایی شما با شهید براتی به چه زمانی برمی‌گردد؟
به گزارش خط هشت، من و این شهید بزرگوار در لشکر امام‌حسین (ع) خدمت می‌کردیم. البته من چند سال زودتر از ایشان وارد سپاه شده بودم. بنده اواخر دفاع‌مقدس ابتدا به صورت بسیجی به جبهه رفتم و سپس به عضویت سپاه درآمدم. شهید براتی هم در سال‌های آخر جنگ تحمیلی بسیجی‌وار به جبهه آمده بود و چند سال بعد از پایان دفاع‌مقدس (به نظرم در سال ۱۳۷۳) پاسدار شد. تقریباً از همان زمان‌ها در لشکر امام‌حسین (ع) سال‌ها با هم همکار و همرزم بودیم.
پس ایشان از رزمندگان دفاع‌مقدس هم بودند؟
سیدیحیی متولد سال ۱۳۴۹ بود و اواخر جنگ در سنین نوجوانی قرار داشت. با این وجود به عنوان بسیجی به جبهه آمد و چند بار اعزام گرفته بود. تا پایان عمرش هم این روحیه جهادی و عملیاتی را حفظ کرد. انگار دل سیدیحیی در جبهه‌های دفاع‌مقدس جا مانده بود.
یک جایی خواندم که شهید براتی درس طلبگی می‌خواند، سمتش در سپاه چه بود؟
ایشان از نیرو‌های حوزه نمایندگی ولی‌فقیه بودند. کلاس‌های عقیدتی تشکیل می‌داد و به عنوان مربی این کلاس‌ها را اداره می‌کرد. سید به عنوان یک نیروی حوزه نمایندگی ولی‌فقیه کار‌های تبلیغاتی مثل موذنی، مکبری، قرائت ادعیه، تعقیبات نماز و... را انجام می‌داد. صدای خوشی هم داشت و گاهی در برنامه مجری‌گری می‌کرد. یادم است چند باری با هم به اردو یا سفر‌های راهیان‌نور و مراسمی از این دست رفتیم، شهید براتی مداحی هم می‌کرد و به اصطلاح هم فن حریف بود.
ایشان نیروی عقیدتی بودند، چطور شد که وارد کار‌های نظامی شدند؟
سیدیحیی یک اخلاقی که داشت، به کار‌های نظامی علاقه زیادی نشان می‌داد. به‌رغم اینکه نیروی حوزه نمایندگی ولی‌فقیه بود، اما بیشتر با بچه‌های گردان‌های رزمی می‌جوشید و با آن‌ها حشر و نشر داشت. بار‌ها دیده بودم که ایشان در حوزه، کار‌ها و مأموریت‌هایی را می‌پذیرفت که به بچه‌های گردان‌های رزمی نزدیک‌تر و با آن‌ها سروکار داشته باشد. در کار‌های عقیدتی و مربی‌گری هم بسیار خوش‌مشرب بود و کارش را با چاشنی مزاح و شوخی‌های سالم انجام می‌داد. در یک کلام آدم خشکی نبود. همه این موارد باعث شده بود بچه‌ها با رغبت و دل و جان در کلاس‌هایش شرکت کنند. سال ۹۰ و ۹۱ به مدت دو سال همراه این شهید بزرگوار به مناطق مرزی شمالغرب کشور رفته بودیم.
حضور در شمالغرب کشور برای مبارزه با گروه‌های ضدانقلاب و جدایی‌طلب بود؟
بله. اواخر دهه ۸۰ و ۹۰ یکسری شیطنت‌هایی از طرف گروه‌های جدایی‌طلب و ضدانقلاب مثل پژاک، کومله و دموکرات مجدداً در خطه شمالغرب کشور شکل گرفت که باعث شد ما مقاطعی در آنجا حضور پیدا کنیم. شهید براتی هم که به امور نظامی علاقه داشت، همراه گردان‌های رزمی به منطقه می‌آمد. آن مقطع ما به قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) مأمور شده بودیم و در شهر پیرانشهر و مشخصاً قله قندیل حضور داشتیم. سید داوطلبانه در گردان‌های رزمی شیفت قبول می‌کرد و حضور مستمری در منطقه (ارتفاعات قندیل و حاج ابراهیم) داشت و همزمان کار‌های عقدیتی و تبلیغاتی را هم انجام می‌داد. مثلاً اگر امام جماعت نداشتیم، به ایشان اقتدا می‌کردیم و خواندن ادعیه و تعقیبات نماز و... را برای تقویت روحیه رزمندگان انجام می‌داد.
بنابراین حضور در جبهه دفاع از حرم نیز ناشی از روحیه جهادی شهید براتی بود؟
سیدیحیی رزمنده دفاع‌مقدس بود. هیچ وقت هم این روحیه رزمندگی را از دست نداد. از زمانی که من او را شناختم، می‌دانستم که یک روحیه جهادی و میدانی دارد. عرض کردم اوایل دهه ۹۰ همراه گردان‌های رزمی به شمالغرب کشور آمدند و ماه‌ها در آن مناطق عملیاتی حضور یافتند. با شناختی که ما از ایشان داشتیم، امکان نداشت آوردگاهی مثل دفاع از حرم پیش بیاید و سیدیحیی نخواهد در آن شرکت داشته باشد. بعد‌ها از خانواده‌شان شنیدم که ایشان حسرت حضور در جمع مدافعان حرم را می‌خورد و می‌گفت که همه دوستانش رفته‌اند و او تنها مانده است.
قبل از اینکه صحبت‌ها را ادامه بدهیم، ایشان متأهل بودند؟
بله تا آنجا که اطلاع دارم اویل دهه ۷۰ ازدواج کرده و دارای دو فرزند بودند.
در جبهه سوریه، شما و شهید براتی در یک منطقه با هم بودید؟
بله. آنجا هم این توفیق را داشتم که به عنوان همرزم در معیت ایشان باشم. ما رفیق چندین ساله بودیم و به لطف خدا در سال ۱۳۹۴ هم همراه این شهید بزرگوار به سوریه اعزام شدیم و مدتی در کنار هم با تروریست‌های سلفی جنگیدیم. اتفاقاً در لحظات شهادت سیدیحیی در همان منطقه‌ای بودم که ایشان به شهادت رسید.

چه خاطره‌ای از این شهید در جبهه سوریه دارید؟
خاطره‌ام مربوط به آخرین دیدارمان می‌شود که در ورودی شهرک خلصه رقم خورد. آذر ۱۳۹۴ بود و در ورودی شهرک اولین ساختمانی که وجود داشت، سیدیحیی را به عنوان تأمین در این ساختمان گذاشته بودند. شهرک تازه پاکسازی شده بود و برای اینکه دشمن مجدداً به آن رخنه نکند، یکسری نیرو‌هایی را به عنوان تأمین آنجا می‌گذاشتند. آن روز من یکی از بچه‌های مدافع حرم را برداشتم و بردم تا ایشان را با شهید براتی هماهنگ کنم. یک باغ زیتون دست راست جاده و اواسط منطقه هم یک تپه‌ای وجود داشت. قرار بود من یک نفر را به عنوان تیربارچی بالای این تپه ببرم و قبل از آن هم باید تیربارچی را با شهید براتی که نیروی تأمین بود، هماهنگ می‌کردم. خلاصه با این بنده خدا (تیربارچی) رفتیم و دیدم بالای ساختمان سیدیحیی نگهبانی می‌دهد. از دیدن سید در چنین موقعیتی خوشحال شدم. منطقه زیر آتش بود، اما از شوق دیدار براتی سریع پله‌ها را بالا رفتم و روی پشت‌بام سید را در آغوش گرفتم. حالت صورتش یک‌طوری بود. به شوخی و جدی گفتم سید نور بالا می‌زنی ها! لبخندی زد و به شوخی گفت «محمودی حرف بی‌صاحبی نزن» خب ما رفیق ۱۵ ساله بودیم و با هم زیاد شوخی می‌کردیم. چند دقیقه‌ای آنجا ماندم و حسابی چلاندمش! شوخی می‌کردیم و گپ می‌زدیم. آخر سر به سید گفتم آقای مهدور (رزمنده تیربارچی) را می‌برم روی آن تپه و شما با هم هماهنگ باشید. سید هم پذیرفت و من از ایشان خداحافظی کردم، اما خبر نداشتم که این دیدار، آخرین دیدار ما با یکدیگر است.

شهادت‌شان چطور رقم خورد؟
جاده‌ای بین شهرک خلصه و حمره بود که یک پلی روی آن قرار داشت. یکی از تانک‌های خودی رفت روی این پل و با یک شلیک، حدود ۱۲ الی ۱۳ نفر از تکفیری‌ها را که آن سمت پل قرار داشتند به درک واصل کرد. جنازه‌های این تروریست‌ها با همین شلیک از پل به روی جاده و نواحی پایین‌تر آن پرتاب شدند. خدمه تانک از بچه‌های فاطمیون بود. لحظاتی بعد دشمن این تانک را مورد اصابت قرار داد. من در فاصله‌ای بودم که در حاشیه امن قرار داشتم؛ بنابراین مجبور نبودم روی زمین دراز بکشم و در همان حالت نیمه ایستاده، به خوبی نحوه اصابت موشک به تانک و انفجار آن را مشاهده کردم. چند نفر از رزمنده‌هایی که کنار تانک حضور داشتند نیز بر اثر انفجار حاصله، شهید و مجروح شدند. وقتی خودم را به نزدیکی‌های تانک رساندم، متوجه شدم سیدیحیی براتی یکی از نفراتی است که کنار این تانک به شهادت رسیده است. شهید سجاد مرادی هم از جمله نفراتی بود که آنجا آسمانی شد. بچه‌هایی که زودتر از من به تانک رسیده بودند، پیکر سیدیحیی و تعداد دیگری از شهدا را منتقل کرده بودند، اما اثری از خدمه تانک نبود. یک نفر از بچه‌ها گفت گویا یکی از خدمه تانک را که مجروح شده بود از محل دور کرده بودند، اما از دو خدمه دیگر تانک، صرفاً یک لنگه پا پیدا کردیم و اثری از آن دو شهید فاطمیون باقی نمانده بود.

 
 
 
خواندن 118 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family