آن لحظه نمی‌دانستم کسی را که می‌بینم دوست دوران مدرسه‌ام سیدمحمد حسینی است. همان رزمنده‌ای که روز قبل اسیر ضدانقلاب شده بود. کسی که از سال‌ها قبل می‌شناختمش، چنان بلایی سرش آورده بودند که نتوانستم بشناسمش. با دیدن پیکر حالم دگرگون شد

دوستش می‌گفت: شرایط سختی بود و رزمندگان همه گرسنه و تشنه بودند، شرایط طوری بود که نمی‌توانستند غذایی بخورند. جنگ شهری خیلی دشوارتر از جنگ در مرز و خارج شهر است. در آن سال‌ها داعشی‌ها جولان می‌دادند و بخش بزرگی از خاک عراق و سوریه دست آن‌ها بود و جنگیدن با آن‌ها خیلی سخت بود، اما به یاری خداوند رزمندگان ما پیروز و آن‌ها نابود شدند

آنطور که همرزمان پسرم گفتند در جریان یک عملیات در محاصره دشمن قرار می‌گیرند. آن محاصره چند روزی طول می‌کشد. اسلحه داشتند ولی غذا و آب نداشتند و ناچار بودند از خانه‌های خالی از سکنه اطراف خود، چیز‌هایی پیدا کنند و بخورند تا زنده بمانند

اولین بار به کردستان اعزام شدم. نزدیک شش ماه کردستان بودم. وقتی می‌خواستم نگهبانی بدهم زیر پایم دو بلوک می‌گذاشتم تا بتوانم نگهبانی بدهم. قدم به سنگر نمی‌رسید. از کردستان که برگشتم یک هفته هم در خانه نماندم. دوباره برگشتم جبهه و به عملیات کربلای 4 رفتم

شهید وصیتنامه نداشت، اما یک دستنوشته از شهید مانده که من فکر می‌کنم این یادداشت زبان حال تمام شهدای ماست! این یادداشت را شهید در دوران تحصیل در دانشگاه نوشته بود، گویا حس می‌کرد خیلی درگیر دنیا شده است. من نمی‌دانم مگر یک آدم 20 ساله چقدر دنیا روی دوشش سنگینی می‌کرد

ما دیگر چشم‌انتظار برگشتن او نبودیم. من هم کاری نمی‌توانستم انجام دهم، یک دختر روستایی ۱۵ ساله با یک بچه کوچک که نه پدر داشتم و نه مادر. جایی را هم بلد نبودم، کجا می‌توانستم بروم و از او خبر بگیرم. من او را به خداوند هدیه دادم و خداوند او را پذیرفت. من از داشتن علی‌اصغر محروم شدم، اما به خدا توکل کردم

به دلیل شرایط کاری روح‌الله خانواده آمادگی داشتند که در آینده نزدیک خبر شهادتش را بشنوند. در واقع می‌دانستیم او رفتنی است. روح‌الله به مادرمان می‌گفت: من لیاقت شهادت را ندارم، ولی شما را به صبر حضرت زینب (س) قسم می‌دهم که اگر لایق شدم و به شهادت رسیدم، افتخار کنید. گریه نکنید و دشمن ما را شاد نکنید

امدادگران نیرو‌های مردمی‌ای بودند که پس از جنگ به کار‌های دیگر مشغول شدند و خیلی دیده نشدند. من با آگاهی کامل سراغ این موضوع رفتم. چون به نظرم می‌رسید که باید این کار انجام شود. من سال 1387 که کار را شروع کردم کتاب‌های زیادی را دیدم و پژوهش‌هایی انجام دادم و متوجه شدم ما در این حوزه بسیار فقیر هستیم

آنطور که همرزمان پسرم گفتند در جریان یک عملیات در محاصره دشمن قرار می‌گیرند. آن محاصره چند روزی طول می‌کشد. اسلحه داشتند ولی غذا و آب نداشتند و ناچار بودند از خانه‌های خالی از سکنه اطراف خود، چیز‌هایی پیدا کنند و بخورند تا زنده بمانند

مدتی که شهید حسینی را به عنوان پیک انتخاب کرده بودم، احساس رضایت داشتم و خوب از پس کار برمی‌آمد. شوخی نیست؛ شدت فشار آتش دشمن به‌خصوص در عملیات هجومی آن هم در شرق بصره به دلیل آمادگی دشمن زیاد بود.

در یک مورد با مدیریت فرمانده پایگاه بسیج و همکاری یک پزشک متخصص روی موضوع اعتیاد در یک روستا کار شد. طی کمتر از دو سال ۸۰ نفر از اهالی روستا که اعتیاد داشتند، موفق به ترک آن شدند و آن روستا به یک روستای پاک تبدیل شد

مادر شهید داود نریمیسا گفت: تنها پسرم فدای حضرت زینب شد؛ با همان شال سبزی که در هنگام روضه خوانی و مداحی دور گردنش بود به شهادت رسید.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family