به گزارش خط هشت از لارستان، امیرعلی این روزها مشق بابا را یاد گرفته است درسش به کلمه بابا رسیده و مدام می نویسد بابا آمد، بابا نان داد اما برای او این مشق ها تعبیر برعکسی دارد بابای امیرعلی دیگر نیامد، بابای امیرعلی جان داد.
امیرعلی این روزها خیلی دلتنگ پدر است، دوست داشت پدر کنارش باشد، سر ش را زوی زانوهایش بگذارد درد دل کند، نقاشی بکشد و دفتر مشق اش را با هزار ذوق به بابا نشان دهد و بگوید بابا، بابا، ببین امروز یاد گرفته ام بنویسم بابا و یک بوسه شیرین و دلچسب از پدر روی گونه اش بنشیند.
به امیرعلی حتمأ گفته اند که پدرش یک قهرمان است و برای وطنش رفته است اما این پسربچه قلبش کوچک است، این روزها که دوستانش را می بیند با پدرانشان به مدرسه می روند دلش خیلی هوای باباجانش را می کند، دلش می خواهد بابا برگردد.
هادی کوچولو برادر کوچک امیرعلی که به گمانم دو سه ساله است تازه کلمه بابا را یاد گرفته است، چه شیرین ادایش می کند و با لبخند به سمت قاب عکس بابا می رود دست بر آن می زند و به زیبایی تمام بابا را ادا می کند، اما ای کاش نورالدین اینجا بود تا ذوق پسرش را بخرد، محکم در آغوشش بگیرد و قربان بابا گفتنش برود.
در پازل پسران خانواده شهید جنگجو یک کوچولوی دیگر هم هست که همنامِ پدر، نورالدین است او که چندماهی پس از شهادت پدر به دنیا آمد سهمش از بودن با پدر از امیرعلی و هادی خیلی کمتر است.
یک سال از شهادت سرگرد نورالدین جنگجو شهیپ مدافع امنیت بیرم لارستان گذشته است، داغ از دست دادن نورالدین برای خانواده هنوز سنگین است، مادر شهید بی تاب و دلتنگ است، همسر و سه فرزند نورالدین هم همینطور.
همدم دلتنگی شان سنگ مزار نورالدین و قاب عکسهایش است، هروقت دلشان برای او تنگ شود راهی گلزار شهدا می شوند کنار مزار سرد شهیدشان می نشینند با او سخن می گویند و دلی سبک می کنند.
نورالدین را در راه خدا تقدیم کردیم
در سالگرد شهادت سرگرد نورالدین جنگجو به سراغ برادرش عباس جنگجو رفتیم تا برایمان از این یک سال اخیر و وضعیت خانواده شهید بگوید که او می گوید:
ما نورالدین را در راه خدا تقدیم کردیم، به لحاظ عاطفی و ظاهری داغ از دست دادن نورالدین خیلی سخت است خیلی ما را شکننده‌کرده و روحمان آزرده شده است اما غم ما در قلبمان است، نمی گذاریم که دشمن خیال کند با گرفتن جان عزیزانمان بر ما غلبه کرده است.
من و نورالدین بارها در مورد شهادت با هم سخن گفته بودیم و حتی مسابقه هم گذاشته بودیم که کداممان زودتر شهید می شویم و در آخر هم نورالدین برنده شد.
نورالدین بسیار تابع ولایت فقیه بود، خط قرمزش رهبری بود و در این مسئله با هیچ کسی تعارف نداشت، پشتیبان کشورش و انقلاب بود برای دفاع همیشه آماده بود و در آن شب هم که اغتشاشگران مشغول شعار نویسی علیه نظام بودند به شهادت رسید.
مردم بخاطر نورالدین عروسی شان را عقب انداختند
برادر شهید جنگجو از همدلی و محبت مردم بیرم می گوید، مردمی که با همدلی شان قوت قلب این خانواده بوده اند، آنها برای شهید جنگجو احترام بسیاری قائل بودند در طول این یک سال بسیاری از آنها مراسم عقد و عروسی شان را تا سالگرد شهید جنگجو عقب انداختند و ما را واقعأ شرمنده محبت و قدرشناسی خوشان کرده اند، آنها می گفتند نورالدین بخاطر امنیت ما و شهرش جان خودش را فدا کرد فرزندانش یتیم شدند ما هم مثل خانواده اش داغ داریم.
کوه با کلوخ از پا نمی افتد
شهدایی مانند شهید نورالدین جان خود را فدای امنیت مردم کردند، رفتنشان اگرچه تلخ است اما اینها خماسه سازند، صدایشان تا قرن ها ماندگار است و دشمن بداند که این اقدامات بزدلانه مانند کلوخی است که به سمت کوه پرتاب شود، کوه با یک کلوخ هرگز سست نمی شود.
ما در راه کشور و انقلاب هزاران نورالدین را تقدیم کرده و می کنیم، از شهادت هیچ باکی نداریم برای نظام و کشورمان جانمان را فدا می کنیم و نورالدین هم هدیه ای بود که در راه امنیت به درگاه خداوند تقدیم کردیم.
منبع: فارس
