شهید

حسین صبور

یکشنبه, 24 تیر 1397 07:24 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

نوزده بهمن سال يکهزارو سيصدو سي وهشت سالروزي بود که گويي با بهمن ماه سال پنجاه وهفت علقه ي آسماني داشت .پسري در خانواده متدين ومومن حاج غلام صبور ديده به جهان گشود که چهارمين فرزند محسوب مي شد

 

زندگينامه: 

شهید حسین صبور
نوزده بهمن سال يکهزارو سيصدو سي وهشت سالروزي بود که گويي با بهمن ماه سال پنجاه وهفت علقه ي آسماني داشت .پسري در خانواده متدين ومومن حاج غلام صبور ديده به جهان گشود که چهارمين فرزند محسوب مي شد .آقا غلام که با حقوق کارمندي خود رزق وروزي خانواده نه نفر را در مي آورد وهم اکنون بازنشسته است ومرغ فروشي دارد ،سواد خواندن ونوشتن دارد اما مادر شهيد خانم عالمه  سليمان زاده بي سواد وخانه دار است .
بزرگترها نوزاد عاقبت به خير را به نام مولايش حسينم مسمي مي سازند.مادرش عالمه خانم او را هم مثل ساير بچه ها حتي الامکان با وضو شير مي داد ونفس گرم اورا با محبت سينه اش مي آميخت .گويي شير حلال خود را با طهارت وضو ونماهنگ حزين اسمش حسين در رگ وخون او جاري وساري مي ساخت.
خانواده ي صبور که وضع اقتصادي شان  هم خوب بود از لحاظ مختلف مقبوليتي عامه داشتند ودارند .آنها نه تنها در تربيت فرزندان خود کوشا بودند بلکه به ارتباطات اجتماعي ومذهبي هم ارزش قائل بودن .حسين که در يک چنين محيطي نشو ونما پيدا مي کرد ودر دوران خردسالي بچه اي آرام اما مستعد نشان مي داد.اوات پاک کودکي اش را بيشتر با خانواده وهمبازيان خود از جمله پسر عموهايش شهيد گرانقدر اصغر صبور وبرادران جانباز او حاج جواد واکبر صبور سر مي کرد .از همان کودکي بچه ي کم آزاري بود .سرگرمي هايش بيشتر بازي هاي کودکانه وکشتي وفوتبال بود.
شهيد وقتي به سن قانوني مدرسه رسيد ،تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه ي ديباج وقت شروع کرد .دورهي پنج ساله ي ابتدايي را به نحو مطلوب پشت سر گذاشت .اوقات فراغت او در اين ايام علاوه بر درس ومشق به ورزش فوتبال مصروف مي گشت .براي رسيدن به خواسته هايش برنامه ريزي مي کرد .به عنوان مثال با جمع آوري پول تو جيبي اش براي خود دوچرخه اي خريده بود که گويا تا اين اواخر هنوز هم موجود بوده است.حسين براي ادامه ي تحصيل در دوره ي راهنمايي در سال 1351 به مدرسه ي جهان علوم مراجعه وثبت نام نمود.
دوره ي راهمايي را که تمام کرد در سال 1354 در دبيرستان صفوي اسم نويسي کرده ودر سال 1358 ديپلم تجربي گرفت .ايشان درهيچ يک از سه دوره ي تحصيلي ترک تحصيل ننموده ووضعيت تحصيلي خوب يا متوسط به بالا داشت.
در اوج گيري تظاهرات وراه پيمايي ها ضد رژيم به همراه پدر شرکت مي جسته وطرفدار متعصب امام وانقلاب بود.تا جايي که در يکي از تظاهرات ها که گارد شهرباني براي متفرق کردن مردم با ماشين هاي آب پاش آتش نشاني وارد عمل مي شوند به هنگام گريز از مهلکه از طريق کوچه ي "چاپش عالي" منتهي به ميدان سرچشمه کفشهايش را هم جا مي گذارد وبدون کفش به خانه بر مي گردد .
ايشان در همين روزها با روي آوردن به فوتبال جدي در کنار مرحوم مقصود بايرامي وغفور نژاد ابراهيمي عضو تيم دبيرستان صفوي وجوانان ارديل مي شود وبه همراه تيم به مقامهاي قهرماني در سطوح جوانان ودانش آموزان نايل مي شود .در کنار فوتبال به برنامه ها ومراسم فرهنگي ومذهبي علاقه ناشن مي داد .در عزاداريها ائمه معصومين ،کلاسهاي قراني ونماز جماعت شرکت مي کرد .همچنين با توجه به اتضاي زمان به مطالعه کتب ديني هم مي پرداخت .از تابهاي بجا مانده از شهيد از جمله اصول کافي هنوز هم خانواده ايشان مخصوصاً نسل هاي جوان استفاده مي کنند.
شهيد در يکي از تظاهرات اعتراض آميز که آنروزها از مسجد مير صالح اردبيل سازماندهي وبه راه انداخته مي شد .به هنگام درگيري با عوامل رژيم از ناحيه ي پا ضربه مي خورد وبا پاي لنگ به منزل بر مي گردد .مادر شهيد که بعدها مي فهمد ايشان به جهت لگد محکم لبه ي پوتين يکي از پاسبانان مي لنگيد .با گرفتار شدن آنها به دست مردم ومحاکمه شان در دادگاه انقلاب از حسين مي خواهد کهبرود واو هم دعوي شکايت نمايد ،حسين جواب مي دهد :من شکايم را پيش خدا مي برم به اين طريق خدام مردم مظلوم وستمديده راد آنان را از ظالمان روزگار گرفت وآنها را به سزاي اعمالشان رساند.
شهيد حسين صبور از جمله کساني بود که به پدر ومادر وبزرگترهاي فاميل ،معلمان ومربيان خود خيلي احترام مي گذاشت .در نگهداري از بچه هاي کوچک وکارهاي منزل به مادرش کمک مي کرد .فردي درستکار وديندار بود .همه ي کساني که او را مي شناسند نه تنها بعد از شهادتش بلکه در زمان حيات او هم به روح بزرگ وايمان واعتادش باور داشتند.
دوستان وهم سالان او که بعضي ها به شهادت رسيده اند وبرخي ها هم در قيد حيات مي باشند همگي گوياي اين حقيقت است که او فردي با خصوصيات بارز اخلاقي بود .پسر عموهايش شهيد اصغر صبور واکبر وحاج جواد ،همچنين پسر خاله هايش شهيد مهدي جباري وبرادر محمدجباري از دوستان صميمي او محسوب مي شوند که باهم مشترکات فرهنگي ،اعتقادي وخصوصيات اخلاقي داشتند .
شهيد به جهت اعتقادي که براي دفاع از حريم اسلام ووطن وطاعت از فرمان امام خميني (ره) داشتند به ياري دوستان همرزم خود شتافت وهنوز سن قانوني سربازي اش فرا نرسيده بود از طريق ارتش جمهوري اسلامي در کسوت سربازي به جبهه اعزام شد .بر اساس آموزش هاي نظامي که ديده بود در جبهه به عنوان آرپي چي زن مشغول خدمت گرديد .در اين دوره علاوه بر دوستان قديمي وفاميلش با سعيد روحي ،بهروز وسعيد اجاقي رابطه ي صميمي وافت وخيز نزديک داشت .چون سرباز بود ودر جبهه حضور داشت ،بيشتر به وظايف محوله مي پرداخت اما به محض بدست آوردن اوقات فراغت وخلوت کاري به مطالعه کتب ديني ومذهبي يا به ورزش با دوستانش مشغول مي شد.
شهيد همواره در برابر مشکلات وگرفتاري ها مقاوم بود وصبر پيشه مي کرد .وبه معناي واقعي کلمه مصداق شهرت صبور بود .نه تنها خود صبور بود ديگران را هم به بردباري ومقاومت دعوت مي نمود .براي شهيد وشهادت ارزش والايي قايل بود .از پدر ومادرش مي خواست در صورتي که او لياقت شهادت را بدست آورد وشهيد شد براي او گريه نکنند وبجاي مجلس عزا شادي نمايند ونقل وشيريني وشکلات فراهم شده بود .مهماني عروسي راه انداخته بوديم .با اينکه 26 ماه بود حسين مفقود شده بود اما اميدمان را از دست نداده بوديم .با هزار اميد وآرزو که انشا اله سالم است وبالاخره بر مي گردد يا اسير شده ونامه اي چيزي ازاوبه دستمان مي رسد ،به زندگي عادي خود ادامه مي داديم .حال وروز خانوائه ي محترم شهدا را الگوي خود قرار مي داديم .در يکي از مين روزهاي عروسي در حالي که دخترم لباس سفيد عروسي به تن کرده بود ،بنياد شهيد اردبيل خبر آوردند که چند جنازه از شهداي گرانقدر آورده اند ودر پزشکي قانوني تهران براي شناسايي خانواده به شهرها واستان هاي مختلف اطلاع رساني نموده اند.

خواندن 1035 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/5f0c2fde1443275108fe3c7784dd51dc.jpg
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول ...
cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family