شهید

شهریار شهبازی

یکشنبه, 24 تیر 1397 07:23 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهيد شهريار شهبازي در سال 1/8/1346 در شهر اردبيل متولد شده است .تعداد اعضاي خانواده شهيد 9 نفر بوده وشهريار دومين فرزند خانواده مي باشد .ميزان تحصيلات تا مقطع متوسطه مي باشد .

 

زندگينامه: 

شهید شهریار شهبازی

شهيد شهريار شهبازي در سال 1/8/1346 در شهر اردبيل متولد شده است .تعداد اعضاي خانواده شهيد 9 نفر بوده وشهريار دومين فرزند خانواده مي باشد .ميزان تحصيلات تا مقطع متوسطه مي باشد .

ميزان تحصيلات پدر شهيد هفتم قديم وشغل ايشان تعمير کارساعت (ساعت سازي ) مي باشد

شهيد شهريار چون در شهريور ماه بدنيا آمده است به اين جهت نام شهيد را شهر يار گذاشته اند شهيد از زمان کودکي به نماز خواندن علاقه زيادي داشته است -عملکرد تحصيلي شهيد در دوره ابتدائي خوب بوده است ودر دوره خردسالي با همبازيهاي وهم سالان خود رابطه خوبي داشته است .

پدرش مي گويد :با شهريار بحث هاي علمي زيادي هم داشتيم ،ايشان در مورد مطالعات من مي پرسيدند ومن هم در مورد چيزهايي که مطالعه مي کردم با هم به بحث مي نشستيم ،آنقدر درباره ي درس وکتب درسي اش بحث کرده بوديم ،يکبار شهريار برگشت به من گفت :من احتمالا ً به مدرسه نردم وشما در خانه به من درس ياد بدهيد .شهيد شهر يار شهبازي دوره راهنمائي را در مدرسه جعفر اسلامي تحصيل کرده است وشهيد پر از اينکه دوره راهنمائي را تمام کرده به جبهه اعزام شده است .

ودر دوره راهنمائي هم تمام درسهايش خوب بوده .شهيد در سن نوجواني (12-18) سالگي در اوقات فراغت در مغازه پدرش کار مي کرد شهيد به ساعت سازي خيلي علاقه واوقات فراغتش را در مغازه مي گذراند.

روابط اش با اعضاي خانواده خيلي خوب بود .خصوصاً برادر کوچکش به او خيلي وابسته بود وقتي شهريار شهيد شده بود ،چون بچه بود ونمي فهميد شهيد شدن يعني چه به او گفته بوديم پيش خدا رفته است هميشه مي آمد واز ما مي پرسيد ،برادرم کي از پيش خدا مي ايد وقتي رزمنده ها را در تلويزيون نشان مي دادند مي گفت شهرياررا ديدم .

با همه همسايگان وخويشاوندان رابطه اش خوب بود .ولي بعضي از همسايگان به خاطر فعاليت هاي خانواده ي ما با مخالفت مي کردند.

شهيد شهريار با حبيب اجاقي وحسين اجاقي که پسر خاله اش مي باشند.......وبا رئوف فني اصل که هم کلاس بود خيلي دوست وصميمي بود وبا سعيد برمال رابطه خوبي داشت.

در محله مسجد جمعه همه او را دوست داشتند ،وقتي که از دوستانش خبر شهادتش را شنيد خيلي گريه کردند وبه شهيد شهريار بيش از همه به معلم اش احترام مي گذاشت ومعلم اش او را نيز دوست داشتند.

پدرش مي گويد با هم به ماهيگيري رفتيم ،تقريباً به تمام رودخانه هاي استان اردبيل رفته بوديم .شهرياربعد اينکه بزرگ شده بود مهارتش در اين زمينه بيشتر شده بود. وداشت با من رقابت مي کرد.

مادرش مي گويد درباره آرزوهايش با ما صحبتي نکرده بود واز اينکه در آينده مي خواهم چکاره شود بما چيزي نگفته بود.

پدرش مي گويد .براي شنا کردن با من به استخر مي رفت من وسايل ورزش کاملي دارم وهمه آنها را در انباري نگه داشته بودم (دمبل وهانتل وچهار پايه وميله ) وقتي که من با آنها کار مي کردم بچه هاي من با من مي آمدند وبا وسايل زورشان مي رسيد بازي مي کردند شهريار هم علاقه زيادي به اين کارهاداشت.

در زمان دفاع مقدس مادرش مي گويد يکبار از جبهه زنگ زد وگفت که در خط شکن اسم نويسي کرده ام پدرش مي گويد .شهادت شهريار تاثيري عاطفي براي من نداشت واصلاً گريه نکردم .

از بارزترين خصوصيات وويژگي شخصيتي شهيد شهريار شهبازي اکرام ومومن بودن ايشان مي باشد.

شهيد شهريار شهبازي مي گويد .روزي که شهيد را به خاک سپرديم .

ميرزا جواد شهبازي برادر بزرگم به من گفت من مي دانم چرا تو گريه نمي کني چون اين مردم جور تو را مي کشند وبجاي تو گريه مي کنند قسم به روح شهيدان اين مردم ما ارزش خيلي زيادي دارند.

خبر شهادت شهريار از زبان پدرش :شهيدشهريار وبرادر کوچکش خيلي به هم وابسته بود نه وخيلي همديگر را دوست داشتند وقتي به جبهه رفت برادرش خيلي گريه ميکرد .بعد از سومين اعزام من ديگرهيچ خبري از او نتوانستم بگيرم .نه تلفن مي زد  ونه نامه از او دريافت مي کرديم .

ما همه هرچقدر تلفن مي زديم وتلگراف فرستاديم .هيچ خبري از او نگرفتيم مادرش به من اصرارکرد که ما را ببرد به جبهه تا بتوانيم او را ببينيم من هم مي دانستم که راهي براي ديدار او وجود ندارد .چون که مارانمي گذاشتند به جبهه برويم به اين خاطر تعطيلات عيد آنها را به سوريه بردم .تا سرشان گرم شود وبعد از اينکه از مسافرت برگشتيم سه يا چهار روز بعد يک آقائي بود در کوچه فانتزي سيد آقا قهوه چي که خيلي ادم محترمي بود ،ايشان قبل از انقلاب فوت کرده بودن من ايشان را در خواب ديدم که به من گفت :به آن آقا که براي پسرت تلاش مي کند بگو اينقدر تلاش نکن روزي آن در دنيا قطع شده است.

مي خواست برود ،برگشت گفت که يادت نرود حتما بگو من آن روز نفهميدم که معني خوابم چه بود چند روز بعد مرا از بنياد شهيد خواستند ،بنياد شهيد آنموقع در سي متري بود . رفتم آنجا يک آقائي به من گفت که پسرت زخمي شده است ومن هم در جواب او گفتم ،من زخمي را قبول نميکنم .اگر شهيد شده است قبول مي کنم .مي دانستم آنها نمي توانند حقيقت را بمن بگويند بلند شد مرا بغل کرد وگفت ،آري شهيد شده است وشرع کرد به گريه کردن .شهيد شهريار شهبازي از طرف بسيج سه بار ره جبهه اعزام شده وحدود 5/1 سال در جبهه حضور داشته است -شهيد شهريار شهبازي در سال 22/1/1362 در عمليات والفجر يک به درجه رفيع شهادت نائل آمده است از فاميلهاي شهيد شهبازي که شهيد شده اند حسين صبور -حجت اجاقي ،حسين اجاقي مي باشد محل دفن شهيد شهريار شهبازي اردبيل -گلزار بهشت فاطمه مي باشد .             روحش شاد ويادش گرامي باد

خاطرات مادر شهيد :

خيلي دوست داشت که به جبهه برود من به ايشان مي گفتم که کوچه ها در خاموشي است تو که به پايگاه ميروي ممکن است در راه تو را دستگير کنند در همسايگي بودن کساني که با مخالفت مي کردند،در آن زمان که به پشت بام مي رفتيم تا الله اکبر بگوئيم ،همسايه مان ناراحت مي شدند ،يک روز يکي از همايه مان به من گفت .

اگر رژيم عوض شود ،اولين کساني که از بين خواند رفت شما ها هستيد .من هم از ، ان مي ترسيد م که به پايگاه برود من با رفتن شهريار به پايگاه مخالفت مي کردم ولي او قبول نکرد ومي گفت که من مي خواهم به جبهه بروم پدرش به او گفت که من تا 18 سالگي تو وظيفه دارم از تو مواظبت کنم ولي او قبول نمي کرد به پدرش مي گفت که شما اجازه نمي دهيد من به جبهه بروم در آن دنيا مي خواهيد چطور جواب مرا بدهيد .وقتي ديديم که زياد اصرار مي کند .من باپدرش صحبت کردم واو هم موفت کرد .15 سال داشت که به جبهه رفت ودر 5/16 سالگي شهيد شد .

خاطرات مادر شهيد :وقتي شهريار زنگ زد به ما گفت که در خط شکن اسم نويسي کرده من نفهميدم يعني چه ! منظور از خط شکن چيست. وقتي برادرم از من پرسيد شهريار چه کار مي کند به او گفتم در خط شکن اسم نويسي کرده نصيحت کرد وگفت هر کس نمي تواند در خط شکن اسم نويس کند .                             روحش شاد ويادش گرامي

خواندن 1226 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/5f0c2fde1443275108fe3c7784dd51dc.jpg
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول ...
cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family