شهید

پرویز خلقی فرد

یکشنبه, 24 تیر 1397 07:16 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

درست به خاطر ندارم مثل اينکه  چند روز به بهار مانده  چشم به جهان گشود ويا شايد اولين روز بهار بود که ما به ديدنش شاد شديم چون خودش هميشه به شوخي مي گفت که روز  تولد من مصادف با عيد نوروز است

 

زندگينامه: 

شهید پرویز خلقی فرد

درست به خاطر ندارم مثل اينکه  چند روز به بهار مانده  چشم به جهان گشود ويا شايد اولين روز بهار بود که ما به ديدنش شاد شديم چون خودش هميشه به شوخي مي گفت که روز  تولد من مصادف با عيد نوروز است  وهمه جشن مي گيرند در يک  سحرگاه زيبا ودوست داشتني خداوند دو موجود دوست داشتني به خانواده ما عطا فرمود که هر دو پسر بودند اولي را بهروز ودومي را پرويز نام گذاشتيم  درست در سومين روز تولدشان پرويز سخت بيمار شد  وبه علت عفونت  نافش دکترها گفته بودند که در خطر مرگ است  وسرسري دوا داده بودند ولي اين خواست خدا بود  که اين گل زيبا در 22 سالگي براي قرآن پرپر بشود  روزها مي گذشت آنها بزرگ مي شدند و او گلي بود خوش  عطر وبو  براي همه ما مادرم عاشقش بود . وديوانه وار دوستش داشت.  هميشه مي گفت نميدانم  پرويز را بيشتر از همه دوست دارم حتي يک روز پدرم نيز اين  حرف را زد و گفت  پرويز را بيش از همه دوست دارم عجيب است که همه  ما  او را دوست داشتيم ميدانيد چرا چون او گلي بود خوش بو که ميبايست براي قرآن پر پر شود وشمعي بود که مي بايست براي اسلام بسوزد وبارها از خود پرسيده ايم که خدايا اين چگونه موجودي بود که ما هرگز او را نشناختيم وهرگز باور نداريم که او مرده بلکه ما او را زنده مي  دانيم وبر گفته خود قرآن را شاهديم  که  مي فرمايد: نپنداريد که کساني را که در راه خدا کشته مي شوند مرده اند  بلکه آنها زنده اند ودر نزد پرورگارشان  روزي مي خورند  او از کودکي مظلوم بود هرگز با کسي دعوا نمي کرد وهيچ کس در طول زندگي 22 ساله اش  از او بدي نديد. در عين حال که مظلوم وبا ادب بود پرکارهم بود علاقه فوق العاده اي به کار داشت ودر کارهاي  الکتريکي تخصص داشت  تکنسين وسايل برقي بود که تخصصش را در يکي از آموزشگاه هاي  تبريز به پايان رساند وبه سربازي  رفت دوسال خدمت مقدس سربازي را در سپاه گذراند ودر آرشيو بلال در پادگان سلمان فارسي خدمت کرد  خدا مي  داند که در اين دو سال  خدمت  چقدر از خودگذشتگي نشان داده وپس از پايان خدمت فقط سه ماه به خانه برگشت مثل اينکه به مرخصي آمده باشد ودر اين سه ماه هم فعاليت داشت هرگز بيکار نمي نشست تا اينکه روز 11/3/65 که مصادف با  22 ماه مبارک رمضان بود دوباره به جبهه برگشت والبته بدون اطلاع قبلي که نامه  اي نوشته که خانواده را مطلع ساخته از رفتن من ناراحت نباشيد اين رفتن عبادت است و شما هم راضي باشيد مادرم خيلي بي قرارش بود چون که پرويز براي او  همه چيز بود و او دو سال برايش اشک ريخته بود و اکنون که خيالش از طرف او راحت شده بود دوباره پرويز رفت و با رفتنش دل مادرم را شکست دو سه بار به مرخصي آمد تا اينکه مادرم آرام گرفت شبها و روزهاي مادرم در حول و هراس مي گذشت و هر زنگي که به در ميزدند و هر تلفني که مي شد ناراحت از خبري بود که از پرويز برسد تا اينکه روز يکشنبه 28/10/1365 دستي جنايتکار گل خوشبختي ما را از ريشه کند و ما بي خبر از شهادتش بوديم تا اينکه روز شنبه 4/11/65 قاصد بد بختي آمد و خبر از شهيد شدنش را شنيديم ديگر دنيا براي ما تمام بود هنوزپس از 8 ماه که از شهادش مي گذرد مادرم هر روز برايش برم عزا دارد و روزي نيست که برايش گريه نکنيم و سر قبرش نرويم بالا سرش هميشه پر از گل است چونکه او گل زندگي ما بود و بخاطر همين هر چه گل داشته باشيم نثارش خواهيم کرد خانواده شش نفري ما هميشه در غمش لباس سياه بر تن و دلي پر از اندوه دارد مي دانيد او کوچکترين فرزند خانواده بود و چشم چراغ پدر و مادر دوريش سخت ترين ضربه ها را بر پيکر عزادار ما زد همه ما عاشقش بوديم ولي او عاشق خدا بود او پاکباز و جنباز اسلام بود او از کوچکي بوي اسلام و قرآن را مي داد هرگز نمازش را ترک نمي کرد او يک مسلامان واقعي بود و هرگز ما نمي توانيم او را آنطور که بود ترسيم کنيم او براي خدا بود و از آن خدا شد پس در اين وسط ما چکاره ايم .او رهگذري بود که از کنار ما گذشت و بويش هنوز در مشام ماست و محبت او هنوز از دل ما بيرون نرفته مي دانيد او که بود : او شهيدي بود چون شهيدان کربلا که به شهادت عشق مي ورزيد و به آن افتخار مي کرد . او چراغي روشن براي زندگي ما بود که با روشنايي اش با عطر و محبتش همه را سيراب مي کرد . او بچه ها را خيلي دوست  داشت به گونه اي کخ همه بچه هاي ما هنوز پس از 8 ماه براي او سياه پوشيده اند و نامه ها و عکس هايش را بهترين هديه مي دانند و بخاطرش اشک ني ريزند و برايش قرآن هديه مي کنند آرزو داريم که چون او تربيتش کنيم و راهيان راهش شوند.

                                                                      روحش شاد و خونخواهش آقا امام زمان  

خواندن 1136 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/5f0c2fde1443275108fe3c7784dd51dc.jpg
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول ...
cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family