شهید

حجت ایرانی

شنبه, 23 تیر 1397 11:42 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهید حجت ایرانی روز ششم مرداد ماه سال هزارو سیصدو چهل و یک در کوچه زینال شهر اردبیل دیده به جهان گشود . شهید حجت ایرانی فرزند سوم خانواده بودند هرچند وضع خانواده در آن زمان از نظر مالی  از کیفیت خوب برخوردار نبود ولی از نظر معنوی در سطح عالی قرار داشت.

 

زندگينامه: 

زندگینامه شهید    حجت ایرانی

شهید حجت ایرانی روز ششم مرداد ماه سال هزارو سیصدو چهل و یک در کوچه زینال شهر اردبیل دیده به جهان گشود . شهید حجت ایرانی فرزند سوم خانواده بودند هرچند وضع خانواده در آن زمان از نظر مالی  از کیفیت خوب برخوردار نبود ولی از نظر معنوی در سطح عالی قرار داشت.

سال هزار و سیصدو چهل و هشت برای آغاز تحصیلات ابتدایی  در مدرسه سیزده آبان  ثبت نام نمودند بالاخره سال تحصیلی راهنمایی را در مدرسه ادامه داده و دوره دبیرستان را  در صفوی سابق گذراندند  چون علاقه خاصی به نظام داشتند در انجمن اسلامی  مدرسه انتظامات نمونه ای بشمار می رفت واز نظر ادب مرتبه ادب رتبه اول را داشتند چون زمان  جنگ اوج گرفت راهی  جبهه حق علیه باطل شد و تا دم شهادت تحصیلات را در منطقه ادامه دادند

خصوصیات اخلاقی ایشان بمراتب مورد تحصین بود چون همیشه آدم خنده رو بود حتی با دشمنان نیز مدارا داشتند و در پشت جبهه در پایگاه محل با بچه ها خیلی صمیمی بود و همیشه آنها را دوست می داشت  و آنها  علاقه خود را به ایشان نشان می دادند  و در جبهه نظافت چادر را بر گردن می گرفت حتی چراغ های نفتی خرا ب را تعمیر می کرد که مبادا دور انداخته شود و حتی امام جماعت گردان به عهده ایشان بود با تمام اخلاق نیکویی که داشتند هر کس با ایشان  رفیق بود  بعد از شهادت نمی توانستند جای خالی او را تحمل کنند

همیشه در هر اعزام کلید مغازه و خانه را چون همراه  خودشان بود از پایگاه توسط دوستانش به خانه می فرستاد و می گفت  من به جبهه رفتم و چون مخفیانه می رفت به همین خاطر پدر و مادرشان ناراحت می شدند  در آخرین اعزام با رضایت پدر و مادرش راهی جبهه شدند که در نوبت هشتم به درجه رفیع شهادت نائل شدند

برادر شهید از خبر شهادتش چنین نقل می کند : چند روز به عید سال هزار و سیصد و شصت و شش مانده بود که پدرم مریض بود و در خانه بستری بود بنده برادر کوچک شهید در مغازه بودم که اهل محل به پیش پدرم رفته و پدرم  چون تمامی محل  را در نزد خود دیده بودند فهمیده بودند که برادرم شهید شده روحانی همسایه ما ذاکر گفته بودند  که ححبت شهید شده است.

خاطرم نیست روز تشیع شهید جحت ایرانی پنج شهید یا چند تا دیگر بودند که خیلی با شکوه برگزار و چون شهید حجت ایرانی طلبه بود امامه  شهید را روی تابوت  قرار دادند و عظمت شرکت کنندگان در تشیع جنازه آنقدر بود که پدرم برای جنازه برادرم یک قربانی کشت

خواندن 1089 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/5f0c2fde1443275108fe3c7784dd51dc.jpg
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول ...
cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family