شهید

محبوب عباسزاده

چهارشنبه, 20 تیر 1397 12:16 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهيد محبوب عباس زاه در سوم تيرماه سال 1346 در روستاي شكراب شهرستان گرمي در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود پدر ايشان آواد عباس زاده كشاورز ساده روستايي و مادرش سرانگيز شهباززاده خانه دار بود .

 

زندگينامه: 

شهیدمحبوب عباسزاده
شهيد محبوب عباس زاه در سوم تيرماه سال 1346 در روستاي شكراب شهرستان گرمي در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود پدر ايشان آواد عباس زاده كشاورز ساده روستايي و مادرش سرانگيز شهباززاده خانه دار بود .
در زمان تولد محبوب خانواده عباس زاده تحت سرپرستي پدر خانواده كه از راه كشاورزي و دامداري كسب درآمد مي كرد روزگار خوبي را سپري مي نمود و محبوب درآغوش گرم خانواده و در محيط سالم و زيباي روستا زندگي آرام و كودكانه خويش را تجربه مي نمود . او كودك دست و دل باز و مهرباني بود و با محبت و خوش رويي با اطرافيانش رفتار مي كرد .
چندي نگذشت كه دست روزگار پدر و سرپرست خانه را از كانون گرم خانواده گرفت و بچه ها كه سن چنداني نداشتند تحت سرپرستي مادر در آمدند در آن دوران سخت محبوب فقط 6 سال داشت و خانواده عباس زاده در همان خانه قبلي در روستاي شكراب زندگي را ادامه دادند .در آن سالهاي سخت سرانگيز خانم با زحمت و تلاش فراوان تمام مشكلات و سختيها را به جان خريد و فرزندانش را به نحو احسن تربيت نمود .
چند سال بعد كه محبوب به سن مدرسه رسيد كتاب و قلم به دست براي رهايي از تاريكي جهل به روشنايي علم و دانش رو آورد و قدم در مدرسه نهاد . او ابتدائي را در مدرسه روستاي شكراب پشت سر نهاد و در اين ميان زحمات شبانه روزي ما در را ناديده نگرفت و در كارهاي خانه و بيرون از خانه هم به مادر كمك مي كرد تا شايد باري از دوش ايشان بر دارد.
در سال 1362 خانواده عباس زاده از روستاي شكراب كوچ كردند و در شهر گرمي اقامت نمودند . در اين دوران كه شهيد عباس زاده به جوان بالغ و رشيدي بدل گشته بود براي ادامه تحصيل در مدرسه راهنمايي نو بنياد ثبت نام كرد . ايشان با جديت و پشتكار درس مي خواند ولي از اوضاع و احوال سرزمين و كشورش كه مورد تجاوز عراق قرار گرفته بود غافل نماند .
شهيد محبوب عباس زاده دل در گرو مهر امام خويش داشت سخنان ايشان را با گوش هوش مي شنيد و در عمق وجودش ثبت و ضبط نمود و در پي عمل به بيانات ايشان و كمك به جبهه هاي جنگ و مبارزه با دشمنان پليد و غاصب بعثي بود اما به خاطر سن كمش با مخالفت خانواده و از جمله برادر بزرگترش روبه رو مي شد
برادر شهيد آقاي يعقوب عباس زاده اينگونه نقل مي كند : وقتي من به سن سربازي رسيده بودم و قرار بود به جبهه اعزام شوم محبوب هم هر طور بود خود را به كاروان رزمندگان رساند و مي خواست به جبهه برود كه من مانع شدم و او را از اتوبوس بيرون بردم اما او دست بردار نبود و با كاروان بعدي خود را به ما رساند آرزويي جز شهادت نداشت و هربار كه شهيدي از جبهه هاي جنگ مي آوردند با حسرت به تماشا مي نشست و مي گفت خوشا به حال كسي كه سعادت پيدا كند و در راه دين و وطنش جانش را تقديم نمايد . تا اينكه بالاخره همراه با گروه سنگرسازان بي سنگر جهاد به عنوان جوش كار به سمت جبهه حركت نمود و در غالب اين گروه هر چه از دستش بر مي آمد انجام داد و پس از 3 ماه به خانه بازگشت ، اين بار ما از او تعهد گرفتيم كه ديگر به جبهه نرود و او براي اينكه ما را ناراحت نكند قبول كرد اما فكرش هيچگاه از حضور در جبهه خارج نشد و در سال دوم راهنمايي تحصيل را رها كرد و براي آموزش نظامي حدود 1 ماه در مراغه و پس از آن بدون لحظه اي استراحت در آن روزهاي سرد زمستاني به سمت جبهه ها حركت كرد و براي ما نامه اي فرستاد در نامه اش از من كه برادر بزرگترش بودم عذر خواهي كرد ، او نوشته بود كه برادر احترام شما برمن واجب است اما از من نخواهيد كه آرام در گوشه اي بنشينم و برادرانم در جبهه هاي جنگ يكي يكي پرپر شوند من بايد بروم و از شما مي خواهم از رفتن من راضي باشيد و در ادامه نامه اش هم مادر رابسيار سفارش كرده بود و ضمن ارج نهادن به مقام مادر و تشكر از زحمتهاي بي دريغ ايشان همه ما را به صبر و آرامش دعوت نمود و از ما خواست كه از بي تابي و بي قراري برحذر باشيم .
آقاي يعقوب عباس زاده از خصوصيات اخلاقي شهيد اين چنين گفتند : شهيد محبوب پسرخونگرم متعصب ، اهل مسجد و نماز و عاشق ائمه و بزرگان دين خصوصاً امام حسين ( ع ) بود به شعر علاقه فراواني داشت و شعرهاي زيادي از حفظ بود او از صداي خوبي هم بهره مند بودو در خلوت خويش ازمصائب امام حسين ( ع )
مرثيه ها مي خواند .
شهيد محبوب عباس زاده با اطرافيان خويش با خلق خوش و با ادب رفتار مي كرد از جمله با دوستان و همسايگان ، از دوستان ايشان آقاي رضا عطائي بود كه از همان كودكي باهم و در كنار هم بزرگ شدند هر دو از جوانان معتقد و با اخلاق ، عاشق امام و داراي خطوط فكري و اعتقادي يكساني بودند . از نزديكان شهيد عباس زاده آقاي منصور شهباززاده بودند كه ايشان نيز ازشهداي جنگ تحميلي هستند و با وجود تفاوت سني ، محبوب با ايشان رابطه زيادي داشت و از او تاثير فراواني مي گرفت .
پسر خاله شهيد آقاي محرم شهباززاده كه از همرزمان ايشان بودند از روز شهادت شهيد عباس زاده اينچنين ياد مي كند : در عمليات والفجر 8وقتي رزمندگان لشكر عاشورا مي خواستند به عمليات بروند محبوب را ديدم كه تير بار به دست با چهره اي درخشان و روحاني ايستاده بود گفتم پسر خاله چطوري روحيه ات چگونه است ؟‌ گفت ذره اي هم به دنيا و ظواهر آن علاقه ندارم و فقط به فكر شهادت و لقاي خدا قدم در اين ميدان نهاده ام . او آنچنان سخن مي گفت كه گويي يكي از ياران امام حسين ( ع ) است كه در آن شب آخر جايگاه بهشتي اش را در چشمان زلال و آسماني امامش مشاهده كرده . عمليات آغاز شد و محبوب بادلي لبريز از اشتياق به سمت دشمن هجوم برد ، ديگر او را نديدم و پس از پايان عمليات فهميدم محبوب به آرزويش رسيده اما هر چقدر به دنبالش گشتم او را نيافتم از شدت ناراحتي 5 ماه به مرخصي نرفتم بعد ها جسد او در منطقه فاو پيدا شد .
شهيد محبوب عباس زاده با رفتار و گفتار الهي خود و با شهادتش به دنيا و ظواهر فريبنده آن پشت پا زد و اين ندا را سر داد كه : مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك      چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم
آري او خدايي بود و به سوي او پرواز نمود و در 29 ارديبشهت سال 1365 به وصال خود رسيد و اين بار محبوب هاي ديگر بودند كه به او غبطه خوردند و در دلشان آرزوها كردند .....                    
روحش شاد راهش پر نور باد

خواندن 1119 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/5f0c2fde1443275108fe3c7784dd51dc.jpg
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول ...
cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family