روایتی از شهید مدافع حرم «جواد الله کرم»؛

امشب کمتر شوخی کنید، شهادتم نزدیک است

یکشنبه, 22 ارديبهشت 1398 10:31 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

همرزم شهید جواد الله کرم گفت: کنار هم نشسته بودیم که جواد گفت «بچه‌ها امشب کمتر شوخی کنید»، به خنده گفتیم «نکنه داری شهید میشی؟!»، گفت «آره نزدیکه».

به گزارش خط هشت ، شهید مدافع حرم «جواد الله کرم» متولد دوم تیر ماه سال 1360 و اهل محله مهرآباد تهران بود. وی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای دفاع از حرم عمه سادات داوطلبانه به سوریه اعزام شد و در جریان حمله نیروهای تکفیری به خان‌طومان در زمان آتش‌بس در تاریخ 19 اردیبهشت سال 95 به شهادت رسید. پیکر وی در منطقه ماند و در زمره شهدای جاویدالاثر قرار گرفت. در ادامه روایت‌هایی از این شهید از زبان همسر و همرزم او را می‌خوانیم.

امشب کمتر شوخی کنید، فردا شهید می‌شوم

همرزم شهید: شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی می‌کردیم، جواد گفت: بچه‌ها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم: «جواد نکنه داری شهید می‌شی» گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه لحظه‌ای سکوت کردند. یکی از بچه‌ها دوربین آورد و گفت: «بگذار چند تا عکس بگیریم» قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم، فردا جواد شهید شد.

همرزم شهید: وقتی شهید امین کریمی با تیر دشمن روی زمین افتاد، جواد الله کرم هم تیر خورد ولی چیزی نگفت. بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد. گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود. به اتفاق آقا جواد انتهای روستا نشستیم و تازه وقت کردیم که از شهادت امین کریمی بغض کنیم. جواد الله کرم گفت: «امین خیلی بچه خوبی بود، از اوایل پاسدار شدنش من می دونستم که شهید میشه.» با تعجب پرسیدم: «مگه شما از اون موقع می شناختینش؟» گفت: «بله. من مربی‌شون بودم. از همون موقع می رفت دنبال جدیدترین اطلاعات و سخت‌ترین کارها و درست کردن پیشرفته‌ترین وسایل تخریب و خلاصه خیلی آدم مخلصی بود.» ما هم از همان دیدارهای اول می‌دانستیم تا چند وقت دیگر باید اسم آقا جواد را اینطوری بنویسیم: «شهید جواد الله کرم».

همسر شهید: شهید الله‌کرم نسبت به اوضاع و احوال همه نگران بود و تمام تلاشش بر این بود که تا جای ممکن با اطرافیان و کسانی که در ارتباط بود مشکل و ناراحتی نداشته باشد، حتی نسبت به من و بچه‌ها دلسوز و مهربان بود.

امشب کمتر شوخی کنید، فردا شهید می‌شوم

من از همان ابتدا و زمان آشنایی، با هدف و خواسته آقا جواد آشنا بودم. همه ما برایمان جا افتاده بود که در کنار علاقه‌ای که به خانواده‌اش، من و بچه ها دارد ادای تکلیفش را مهمتر می‌داند.

آقا جواد می‌گفت سوریه محور مقاومت ما است اگر از دست برود خطر بزرگی برای انقلاب اسلامی است و از طرف دیگر غرور و غیرتم اجازه نمی‌دهد که زنان و کودکان مسلمان در این کشور بی دفاع و بی سرپناه بماند.

 

 

منبع:  دفاع‌پرس

خواندن 1042 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...
cache/resized/f7feb7106320e4056d6f270bde631ff6.jpg
ماجرای فکر آوینی کتابی است با موضوع گفتارهایی در ...
cache/resized/9fbeadaffe6db7f248c99c58e4be83af.jpg
کتاب «همسایه حیدر» نوشته فاطمه ملکی با تحقیق بتول ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family