حسن آن چنان محکم پشت بی سیم فریاد زد که تمام کسانی که در قرارگاه بودند، از این قاطعیت رنگ شان پرید و جا خوردند.
شرحی بر زندگی و رشادت های شهیدی از خطه لرستان / به علیمراد گفتم که بیا برگردیم عقب، الان ما را محاصره میکنند، علیمراد گفت: نه هرگز عقب نمیکشم، سنگرم را رها کنم که دشمن آن را بگیرد؟!!! به خدا قسم مگر اینکه جنازهام را به عقب برگردانی.
همرزم شهید دستواره از دیدار جمعی از رزمندگان لشکر 27 محمد رسولالله (ص) با آیتالله خامنهای در زمان ریاست جمهوری و جمله عجیبی که او در این دیدار گفته است، میگوید.
شهید حسن آذروش در یکم آذر ۱۳۴۸ در شهرستان اردبیل چشم به جهان گشود و سرانجام در 25 مرداد ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۶، در منطقه میمک توسط نیروهای رژیم بعث بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید.
عباس با اسرای عراقی همدل بود، خودش با پولی که داشت کاپ و لباس ورزشی میخرید تا کمی روحیهشان را عوض کند.
همسر شهید مهدی نظری از روزی میگوید که مهدی گفته بود: «یه دعا کردم. منتظرم ببینم میگیره یا نه.» هر چه ازش پرسیدم، چه دعایی، جواب نداد. چند دقیقه بعد پیامکی برایش رسید. خندید و گفت: «گرفت.»
شهید فرهادی در سال های حماسه و خون و جهاد با کمترین امکانات در عرصه رسانه و خبرنگاری فعالیت چشمگیر داشت.
شهید «محمدصادق فرزامی» نخبه رشته ریاضی بود. حتی امکان ادامه تحصیل در خارج از کشور برایش فراهم شد، اما در کشور ماند. این سرباز ارتش روز سوم خرداد در خرمشهر به شهادت رسید.
شهید جهانبخش آخری 25 مهرماه ۱۳۳۴، در شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود و سرانجام در عملیات والفجر ۴ بر اثر اصابت ترکش به سر و کتف، به شهادت رسید.
شهید علی آباریان در شهرستان گرمی دیده به جهان گشود و سرانجام در سال 67 در تک عراق در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
به شهید بروجردی خبر دادند که در یکی از خانهها زنی حامله و موقع وضع حملش رسیده، اما برای او رفتن به بیمارستان غیرممکن است از این رو او تدبیری اندیشید.
شهید اسماعیل آزاد میرزا رحیملو به عنوان سرباز ارتش عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و سرانجام در 27 شهریورماه ۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی مهران در عملیات تک نیروهای عراقی به شهادت رسید.