«فاطمه الحسانی» با اشاره به اینکه زندگی با آیههای قرآن سراسر نور و رحمت است، اظهار کرد: با عمل به آیههای قرآن راه همسر شهیدم را ادامه میدهم.
با حسن رامه برادر شهید عملیات فتحالمبین احمد رامه همراه شدم تا از برادرش برایمان روایت کند که در اولین روز از سال ۱۳۶۱ در عملیات فتحالمبین به شدت مجروح و نهایتاً شش روز بعد، یعنی در هفتم فروردین ۱۳۶۱ به شهادت که آرزوی دیرینهاش بود، رسید. برای حسن رامه روایت از همرزمی که قبل از شنیدن خبر مجروحیت برادرش خواب شهادتش را دیده بود، سخت بود. اما گذر سالها آن لحظات سخت و غمناک را از یاد و ذهن او بیرون نبرده و راوی روزهای مجاهدت برادر شد، با هم بخوانیم.
مادر شهید ماه مبارک رمضان در گفتوگو با نوید شاهد بیان کرد: «دوست داشتم پیکرش را میآوردند، بالاخره آدم میتواند با مزارش درددل کند. من الان جایی ندارم درددل کنم. گاهی غصه میخورم که خوش به حال مادر شهیدی که سر قبر بچهاش درددل میکند، آب میریزد اما بچه من هیچ یادمانی ندارد. برای همین همیشه سرقبر شهدای گمنام میروم.»
متن زیر خاطرهای از یک رزمنده مدافع حرم عراقی است که برای جنگ با تکفیریها به کشور سوریه رفته بود. با آنکه کشور عراق در آن مقطع خود درگیر فتنه داعش بود، اما جوانان غیرتمند این کشور هم در کشور خودشان و هم در سوریه با تکفیریها به مبارزه میپرداختند. خاطره زیر را از زبان محمود محمودی از رزمندگان دفاعمقدس و مدافع حرم میخوانیم.
گفتوگو با فرزند شهید «ابراهیم احترامی» که فروردین ۱۳۶۱ آسمانی شد
۵ ماه قبل از تولدم فرزند شهید شدم
شهدای استان هرمزگان را باید از مظلومترین شهدای دفاعمقدس بدانیم. شاید یکی از دلایل این مظلومیت، نداشتن یگان مستقلی از این استان در دفاعمقدس بود. رزمندگان هرمزگانی در مقاطعی از دفاعمقدس زیر نظر لشکر ثارالله به جبهه میرفتند و این موضوع در کنار دوری از مراکز و شهرهای بزرگ، باعث شده بود تا شهدای این خطه از کشورمان در گمنامی و مظلومیت به سر برند.
برای زیارت مزار شهید حاج قاسم سلیمانی، راهی کرمان شدم. حضور در کرمان بهانهای شد تا به دیدار خانواده شهیدان حمید و علیرضا مظهری صفات بروم. خانواده شهید را پیش از این میشناختم و بعد از شهادت سردار سلیمانی این شناخت بیشتر هم شد. خواهر شهیدان در مدت حضور در کرمان همراهیمان کرد و نهایتاً سعادت زیارت فاطمه فناخواه مادر شهیدان حمید و علیرضا مظهری صفات نصیبم شد. با مادر نشستیم او از روزهای انقلاب، جنگ و حکایت حضور حاج قاسم در مراسم خواستگاری دخترش هم برایمان روایت کرد. آنچه در پیمیآید ما حصل این همراهی است، با هم بخوانیم.
«کاخ» بهانهای شد تا با سردار علی سرلک همکلام شوم. کاخ، کتابی است بر اساس روایت سردار علی سرلک از ماجرای یک عملیات سرّی در زمان دفاع مقدس در خاک عراق. عملیاتی که رژیم بعث را شگفتزده و غافلگیر کرد. رزمندگان حاضر در این عملیات اغلبشان ۱۷ ساله بودند و فرمانده عملیات علی سرلک با وجود دشواریهای باورنکردنی و سخت موفق میشود به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کند. با سردار علی سرلک به گفتگو نشستیم تا از روند اجرای عملیات در شهر سرسنگ عراق و محتوای کتاب کاخ برایمان بگوید. سردار علی سرلک هم با صبوری برایمان از کاخ گفت که به همت آقای علی حمیدی به رشته تحریر در آمده است. آنچه پیشرو دارید ماحصل این گفتوشنود است.
شهید «حسن براتی فروتقه» از بسیجیهای استان خراسان رضوی بود که در پی اغتشاشات پیش آمده در سال گذشته، توسط آشوبگران به شهادت رسید. ۲۲ مهر ۱۴۰۱ بود که حسن در حال گشتزنی مقابل استانداری خراسان رضوی به خودرویی مشکوک شد و برای بررسی مدارک آن رفت، اما از سوی سرنشینان همان خودرو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. یک ماه بعد، در سحرگاه دوشنبه ۲۳ آبان این بسیجی مدافع امنیت پس از تحمل چندین روز عوارض جسمانی ناشی از مجروحیت شدیدی که داشت، به فیض شهادت نائل آمد. در گفتگو با حسین براتی، پدر شهید که بازنشسته فراجاست، مروری بر زندگی این شهید مدافع امنیت انداختیم.
همسر شهید مقداد مهقانی گفت: هرگز مانع رفتن مقداد به سوریه نشدم و حتی در خصوص نرفتن و یا به تأخیر انداختن سفرش یک کلمه سخن به زبان نیاوردم، دوست نداشتم شرمنده حضرت زینب(س) باشد.
زمستان سال ۱۳۶۰ بود. خانواده رامهای بعد از بدرقه منوچهر برای حضور در جبهه، به استقبال بهار رفتند. اما کمی بعد، شروع عملیات «فتح المبین» در نوروز سال ۶۱ منوچهر را مسافر قافله شهادت کرد. او که خودش را از روستای رامه گرمسار به رقابیه خوزستان رسانده بود. کیلومترها دورتر از جبههها، خانواده منوچهر پنجمین روز عید را میگذراندند و انتظار آمدن فرزندشان از جبهه را میکشیدند که خبر آمد منوچهر شهید شده است...
چند نفر از ما تا به حال نام «عملیات والفجر ۶» را شنیدهایم یا میدانیم در کدام منطقه و با چه هدفی انجام گرفته بود؟ در طول دفاع مقدس، عملیات متعددی وجود دارند که بنا به دلایل مختلف، کمتر به آنها پرداخته شده است. عملیات والفجر ۶ هم یکی از آنهاست. عملیاتی که یک روز قبل از شروع خیبر آغاز شد و اصلاً انجام گرفته بود تا با سد کردن راه سپاه سوم عراق، انجام عملیات خیبر را تسهیل کند. در والفجر ۶ تعدادی از نیروهای لشکر ۲۵ کربلا در گمنامی و مظلومیت به شهادت رسیدند تا همرزمانشان در عملیات خیبر حماسه آفرینی کنند. در حالی که ۳۹ سال پیش در چنین روزهایی والفجر ۶ در حال انجام بود، در گفتگو با سردار مسلم حبیبنیا از نیروهای با سابقه اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلا به بررسی این عملیات پرداختهایم.
سابقه مبارزاتی مردم هرمزگان و جزیره هرمز با اشغالگران متجاوز به قرنها پیش برمیگردد. این مردم حداقل چهار بار علیه اشغالگران پرتغالی قیام کردند و آنها را از سرزمینشان بیرون راندند. سالها بعد، همین مردم در دفاع مقدس با تقدیم هزار و ۲۶ شهید به تاریخ یادآوری کردند هنوز هم مقاومت در مرام و وجودشان ریشه دارد. هرمزگانیها دو شهید مدافع حرم هم دارند که نشان از بصیرتشان دارد. این روزها که رسانههای دشمن سعی میکنند از نام زنان ایرانی برای مطامع خود سوءاستفاده کنند، تصویری از بانوی شهیده اهل جزیره هرمز در شبکه اجتماعی نظرم را جلب کرد. در این تصویر، شهیده فاطمه نیک معروف به امالشهدای ایران کنار هشت شهیدش است و زیر تصویر نوشته شده که اهل جزیره هرمز است. سه پسرش که همه زندگیاش بودند در سال ۶۱ و ۶۴ به شهادت رسیدند و برادر، خواهرزاده و دامادش هم در دیگر عملیاتهای دفاع مقدس آسمانی شدند. آخرین شهید نیز خود اوست که در جنایات آل سعود سال ۱۳۶۶ در حج خونین به مقام شهادت نائل آمد. برای پیدا کردن امالشهدای ایران مدتها جستوجو کردم تا اینکه از طریق پدر شهید مدافع حرم خلیل تختینژاد توانستم «محمود گلزاری» پسر شهیده «فاطمه نیک» اهل جزیره هرمز را پیدا کنم. آنچه میخوانیدماحصل گفتوگوی ما با اوست.